افسر جوان فضای مجازی

خدایا بصیرمان باش تا از مصیر برنگردیم!
  • خانه 
  • تماس  

ملاک درک رحمت رحیمی خداوند، تبعیت از امام است

02 خرداد 1398 توسط افسر جوان...نوری

با هجوم امواج شبهات و اشکالات مکاتب التقاطی و غیر وحیانی پس از انقلاب اسلامی و مضاعف شدن این هجمه‌ها در سال‌های اخیر شایسته است نخبگان حوزه و دانشگاه بررسی ادله عقلی و نقلی بحث پراهمیت حکومت اسلامی و ولایت فقیه را با نگاهی نو و متناسب با فضای جدید جامعه‌ جهان اسلام و جامعه‌ جهانی مورد بررسی و کنکاش قرار بدهند. در همین راستا سلسله دروس آیت الله محسن اراکی دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی می‌تواند ارائه دهنده‌ بینشی نو و دقیق در این باب باشد.

ملاک درک رحمت رحیمی خداوند، تبعیت از امام است

در جلسات قبل به بررسی برخی از آیات که بر لزوم وحدت و عدم تفرقه در جامعه اسلامی دلالت دارد که از آن‌ها وحدت فرمانروا در نظام سیاسی اسلام استفاده می‌شود، پرداختیم.

آیه دیگری در سوره هود آمده است که می‌فرماید: «وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لَا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ * إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ». -باز هم خواهش دارم که روی آیه‌های قرآن خوب تأمل شود؛ یکی از مشکلات ما این است که از قرآن دور شده‌ایم و آن‌ چنان‌ که باید در قرآن غور نکرده‌ایم. آن‌ چنان‌که باید حق فرمان امیرالمؤمنین علیه السلام در تدبر و فهم آیات قرآن را ادا نکرده‌ایم.

در آیه شریفه می‌فرماید: «إلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ». بعضی‌ها می‌گویند اختلاف خیلی خوب بوده و نشانه کمال است اما خیر؛ اختلاف بد است. اختلاف نشان‌دهنده عذاب است. در آیه دیگر می‌فرماید: «قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ». نتیجه عذاب الهی همین است؛ وقتی می‌خواهد قومی را عذاب کند آن‌ها را دچار پراکندگی و تفرقه و اختلاف می‌کند؛ رحمت که نازل می‌شود، رحمت همیشه همراه با یکپارچگی آن جامعه است. لذا می‌فرماید: «وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً» اگر بخواهد می‌کند. «وَ لَا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ» اما «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ». حال این رحمت الهی چیست؟

در مباحث تفسیری مفصل گفته‌ایم؛ خداوند متعال در قرآن کریم، یک رحمت واسعه دارد که این رحمت شامل شیطان هم می‌شود که همان رحمت فیض وجود است و رحمت عام است. این‌ها رحمت واسعه است و کاری به کافر و مؤمن ندارد. خیلی‌ها دنبال رحمت رحمانی هستند، رحمت رحمانی امتیازی ندارد و با رحمت رحمانی خیلی به جایی نمی‌رسیم؛ به دلیل اینکه همه فساق و فجار و کفار و فراعنه همه مشمول رحمت رحمانی خدا هستند. آن رحمتی که انسان را به سرنوشت خود می‌رساند، رحمت رحیمی است؛ «وَ کَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً * تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً» و ملاک این رحمت رحیمی تبعیت از امام است.

قرآن کریم به صورت فراوان هم قرآن و هم ائمه هدی را رحمت نامیده است. حضرت عیسی علیه السلام را گفته است «رحمة منا» «وَ مِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَاماً وَ رَحْمَةً». درباره رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: «وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ». این رحمت در سلسله امامت تداوم پیدا می‌کند. بسم الله الرحمن الرحیم که در سوره حمد است و بعد می‌گوید: «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ * صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ» این رحمانیت خدا اگر با رحیمیت تکمیل نشود چیزی به انسان جز عذاب و بیچارگی نمی‌رسد.

کسانی که مشمول رحمت الهی هستند، هیچ‌گاه دچار اختلاف نمی‌شود

این جریان رحمانیت الهی یک سیر نزول و یک سیر صعود دارد؛ در سیر نزولی که رحمت رحمانی است؛ شامل همه می‌شود و رسول برای همه می‌آید. اما در سیر صعود به سوی خدا، این سیر صعودی دو نوع سیر است، این بازگشت به سوی خود دو نوع بازگشت است؛ یک «بازگشت وفدی» است؛ «یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْداً» و یک «رجوع وردی» است یعنی رجوع به پایین است؛ «وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْداً». وفدی، رجوع پشت سر امام است. لذا در روایت می‌فرماید: «اَنا اَوّلَ وافِدٍ عَلَی الْعَزیزِ الْجَبّارِ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ کِتابُهُ وَ اَهْلُ بَیْتی ثُمَّ اُمَّتی ثمّ اَسْأَلُهُمْ: ما فَعَلْتُمْ بِکِتابِ اللهِ وَ بِاَهْلِ بَیْتی». او سردسته وافدان است؛ «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً وَ دَاعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجاً مُّنِیراً» این است که منشأ این رحمت رحیمی و مسیر صعود به سوی خدا در این رجوع وفدی است.

یک عالم صدور داریم که خدای متعال با فرمانش تمام این سلسله عالم خلقت را آفرید و این همان صدور است تا آخرین موجود «وَ مَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ». بعد به آن‌ها فرمود: برگرد به سوی من! و این بازگشت هم دو بازگشت است؛ یک بازگشتی است که در این دنیا فرمان می‌دهد و باز گردید و یک بازگشت هم بعد از مرگ است: «یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَستَجِیبُونَ بحَمْدِهِ وَ تَظنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلا قَلِیلاً».

در این دعوت بازگشت، نقش رحمت الهی معلوم می‌شود؛ آن‌هایی که رحمت الهی نصیب آن‌ها می‌شود؛ یعنی رحمت رحیمی، در این رجوع بازگشتشان به سوی بالا است. اگر خدا می‌خواست می‌توانست با زور همه را امت واحد کند، اما اراده او بر این است که مردم با انتخاب خودشان راه درست را پیدا کند ولی چون راه درست را انتخاب نمی‌کنند دچار اختلاف می‌شوند. آن‌هایی که مشمول رحمت الهی هستند هیچ‌گاه دچار اختلاف نمی‌شود. خداوند حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند؛ می‌فرمود: اگر ۱۲۴۰۰۰ پیامبر در یک جا جمع می‌شدند اصلاً با هم اختلاف نخواهند داشت و این حرف درستی است. اختلاف عذاب است.

البته در روایات آمده است که حضرت فرمود اختلاف رحمت است؟! مراد از «اخْتِلافُ اُمّتی رَحمَةٌ» یعنی رفت‌وآمد، زیارت، یعنی همدیگر را ببینند، اختلاف به این معناست وگرنه اختلاف به معنای تفرقه کجا رحمت است؟! امتی مورد رحمت است که امت واحده و امتی یکپارچه باشد. اگر فرمانروا واحد باشد امتی که از این فرمانروای واحد تبعیت می‌کند، امت واحد می‌شوند و اصلاً نمی‌توانند متعدد باشند. بنابراین صاحب فرمان و فرمانروا باید یکی باشد. به‌ هر حال آیات رحمت هم همین مضمون را دارند به اضافه اینکه روایات زیادی آمده است که ما نمونه‌ای از آن روایات را اینجا بیان خواهیم کرد.

خروج از ایمان در صورت تفرقه و پراکندگی جامعه

مرحوم برقی در محاسن به سند از امام صادق (ع) نقل می‌کند: «مَنْ خَلَعَ جَماعَةَ الْمُسْلِمینَ قَدْرِ شِبْرٍ، خَلَعَ رَبْقَةَ الاْیمانِ مِنْ عُنُقِهِ مَن نکثَ صفقةَ الامام جاءَ الی اللهِ عجزاً» کسی که از جماعت مسلمین حتی به اندازه یک وجب خارج شد؛ از ایمان خارج شده است. این نشان‌دهنده آن است که مطلوب در اسلام و نظام سیاسی اسلام جماعت است و نشان می‌دهد که جماعت مسلمین باید یکی باشد. حالا اگر جماعت دو تا بود، هم این و هم او از ایمان خارج می‌شد؛ لذا نشان می‌دهد که جماعت اسلام باید یکی باشد.

حدیث دیگری که در همین کتاب محاسن آمده است و برقی به سند صحیح برقی روایت از امام صادق علیه السلام روایت کرده است.

در اینجا لازم است یک نکته‌ای را بیان کنیم؛ در طریق این حدیث نوفری و سکونی -که هر دو ثقه هستند- می‌باشند. لااقل به دلیل اینکه علی ابن ابراهیم در تفسیر خود آن‌ها را به توثیق عام توثیق کرده است. اینکه گفته می‌شود سکونی از عامه بوده است، ما گفته‌ایم که ادله خلاف این را نشان می‌دهد؛ چراکه اولاً سکونی شیعه بوده است، زیرا روایاتی از امام صادق (ع) از او نقل شده است که دلالت بر امامت ائمه اطهار (ع) دارند. تنها دلیلی که می‌گویند سکونی شیعه نبوده این است که می‌گویند هر موقع از امام صادق (ع) روایتی را آورده به این شکل بوده است:

عن الصادق عن آبائه عن رسول الله است یا عن امیرالمؤمنین (ع). حال می‌گویند چرا از امام صادق (ع) روایت نمی‌کند؟ ما گفتیم که این نکته‌ای دارد و آن اینکه چون آن‌ها می‌خواستند این احادیث در بین اهل سنت رواج پیدا کند. اگر این احادیث را مستقیماً از امام صادق (ع) نقل کرده و آن را متصل به حضرت رسول (ص) نمی‌کردند، این حدیث در بین اهل سنت رواج پیدا نمی‌کرد. ای کاش با همه روایات هم این کار را می‌کردند؛ در این صورت دیگر احادیث منحصر به کتب شیعه نمی‌شد.

البته ما گفتیم که همه احادیث ما مسند الی رسول الله هستند و ما اصلاً حدیثی که به امام صادق (ع) منتهی بشود و مسند الی رسول الله نباشد را نداریم.

اگر زمانی با اهل سنت صحبتی شد و گفتند روایات شما مقطوعه یا مرفوعه است، بگویید خود ائمه اطهار (ع) در چند روایت، چنین بیان کرده‌اند: «حدیثی، حدیث ابی و حدیث ابی، حدیث جدی و حدیث جدی حدیث رسول الله» همه احادیث مستند هستند و ما هیچ حدیثی نداریم که با سند به امام معصوم (ع) منتهی شود و این حدیث مسند الی رسول الله نباشد. کار سکونی به این دلیل است که احادیث را در بین اهل سنت رواج دهد و از جمله این حدیث است:

«عَنْهُ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع)‏ ثَلَاثٌ مُوبِقَاتٌ: نَکْثُ‏ الصَّفْقَةِ وَ تَرْکُ السُّنَّةِ وَ فِرَاقُ الْجَمَاعَةِ». امام صادق (ع) از پدرانشان نقل کرده‌اند که امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «سه چیز هلاک‌کننده است: پیمان شکنی، ترک سنت پیامبر و جدا شدن از جامعه مسلمین»؛ این‌ها موبقات و مهلکات هستند.

 نظر دهید »

ساده ترین راه حاجت گرفتن از جوادالائمه

07 اردیبهشت 1398 توسط افسر جوان...نوری

عقیق: گرفتن حاجت از خداوند عالم و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) آداب و رسومی دارد که انسان با رعایت آن‌ها زودتر به مقصود خود می‌رسد. گر چه آدمی در هر زمان و در هر مکانی خالق خویش را بخواند، می‌شنود، ولی خود خداوند متعال، برای رسیدن بندگان به خواسته خویش، راه‌ها و وسائلی را قرار داده است که از کانال همین وسائل زودتر به مقصود خواهد رسید. برای گرفتن حاجت از ائمه اطهار(علیهم‌السلام) راه‌هایی وجود دارد که از طریق خود آن بزرگواران بیان شده است؛ ما در این نوشتار نحوه توسل به امام جواد(علیه‌السلام) را به اختصار بیان می‌کنیم:

ختم صلوات
یکی از ختم‌های مجرب برای گرفتن هر حاجتی، مادی یا معنوی، فرستادن صلوات و هدیه این صلوات به محضر نورانی معصومین(علیهم‌السلام) است؛ چنان‌چه پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «هر کس بر من صلوات فرستد، حق تعالی درِ عافیت را بر وی می‌گشاید و حاجت معنوی یا مادی او به حرمت صلوات بر محمد و آل محمد بر آورده می‌شود».[1] 
 
یکی از ختم های بسیار مجرب و مفید برای گرفتن حاجات، ختم صلوات بر امام جواد(علیه السلام) است؛ چرا که لقب این بزرگوار جواد می‌باشد، ایشان، در طول زندگی با برکت‌شان بسیار بخشنده بودند.
 
در امور دنیوی توسل به حضرت جواد(علیه‌السلام) بسیار مجرب است و زود حاجب انسان برآورده می‌شود. مرحوم آیت الله کشمیری(رحمه‌الله‌علیه) می‌فرمودند، برای برآمدن حوائج توسل به امام جواد(علیه‌السلام) بسیار مفید است به این طریق که صلوات ختم کنید و ثواب آن را به حضرت هدیه کنید. راه دیگر این است که سوره یس خوانده شود و به روح این امام عزیز هدیه شود. که برای برآمدن حوائج دنیوی، بسیار مفید است.[2]

نماز امام جواد(علیه‌السلام) 
این نماز دو رکعت  است و در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید هفتاد مرتبه است.[3] که برای این هم آثار فراوانی ذکر شده است. برای برآمدن حوائج و رفع بلا و گرفتاری، بسیار موثر است.

حرز امام جواد(علیه‌السلام)
حرز یعنی سپر دفاعی و عامل محافظت کننده. حرز در لغت به معنای پناهگاه و چیزی است که باعث حفاظت می‌شود. و در اصطلاح به دعایی گفته می‌شود که برای حفاظت از شر شیاطین، جن، ظلم ستمگران، گزندگان و… است. برخی از حرزها قبل از وقوع ناگواری‌های خاصی که ممکن است واقع شوند، خوانده می‌شود و برخی دیگر برای در امان بودن از تمام ناگواری‌ها نوشته شده و به گردن آویخته یا در جیب گذارده می‌شود.
 
چون انسان همیشه در معرض خطرها و بلاهاست، این حرزها که از طرف معصومین(علیهم‌السلام) دستور آن صادر شده، عامل محافظت کننده از خطرها و بلاها می‌باشند که مردم یا آن را می‌خوانند و یا به صورت نوشته همراه خود دارند.
 
از اکثر پیشوایان معصوم شیعه حرزهایی روایت شده که «سید بن طاووس» در کتاب «مهج الدعوات» تعداد قابل توجهی از آن‌ها را نقل نموده است و در باب پنجم از حاشیه‌ی کتاب ارزشمند «مفاتیح الجنان» نیز تعدادی از آن‌ها به نقل از همان کتاب آورده شده است.
 
حرزی که از امام جواد(علیه‌السلام) وارد شده است، اینگونه است: «یا نُورُ یا بُرهانُ یا مُبینُ یا مُنیرُ یا رَبِ اِکفِنی الشُرُورَ وَ افاتِ الدُهُورِ اَسئَلُکَ النَجاةَ یَومَ یُنفَخُ فِی الصُورِ»[4]

خاصیت حرز امام جواد(علیه‌السلام)
حرز امام جواد(علیه‌السلام) یا انگشتری که حاوی این حرز باشد برای حفظ از بلاها و بدی‌ها و هر چه که انسان از آن می‌ترسد مفید است.[5]
 
خاطره‌ای جالب از اثرات این حرز مبارک
یکی از دوستان نگارنده، که طلبه‌ی فاضل و یکی از اساتید دانشگاه‌ است، نقل می‌کند، در سفری که به سوریه  رفته بودم، فرزند یکی از فرماندهان ارتش سوریه با من آشنا شد، روزی با ناراحتی تمام پیش من آمد و از من التماس دعا داشت، گفتم اتفاقی افتاده که چنان ناراحت هستی؟
 
گفت: پدرم که فرمانده جنگی است در جنگ با تکفیری‌ها و داعش  محاصره شده و کار وی بسیار سخت شده است، و پیام داده است که دعا کنید تا خطر رفع شود و نجات یابیم.
من به او گفتم که حرز امام جواد(علیه‌السلام) را می‌دهم، به پدرت بگو که این را بنویسد و به بازوی خود ببندد به خاطر این‌که ائمه(علیهم‌السلام) از فرزندان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هستند و پیش خدا، از مقام و منزلت بالایی برخوردارند. این فرمانده نظامی با این‌که از اهل سنت بود، این کار را انجام داده بود و به برکت مقام بلند امام جواد(علیه‌السلام) خطر از آن‌ها دفع شد و از محاصره جان سالم به در برده بودند.
 
این طلبه می‌گفت: این فرمانده و فرزند او و نیروهای تحت امرش با این‌که از اهل سنت بودند، علاقه بسیار وافری به امام جواد(علیه‌السلام) پیدا کرده و ارادت آن‌ها به اهل بیت(علیهم‌السلام) دو چندان شده بود.

پی نوشت:
[1]. جامع الاخبار، ص 67؛ و مستدرک الوسایل ج 5،ص 100
[2]. روح و ریحان، ص 101و 102
[3]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ترجمه الهی قمشه ای، قم دفتر نشر مصطفی، 1381، ص 90.
[4]. همان، ص 862.
[5]. بحارالانوار، ج ۵۰ ، ص ۹۸.

 نظر دهید »

چگونه همنشین خدا شویم؟

18 اسفند 1397 توسط افسر جوان...نوری

یکی از کتاب‌های ارزنده در شناخت ماه رجب، کتاب «ماه رجب؛ ماه یگانه شدن با خدا» است که سخنرانی‌های اصغر طاهرزاده درباره مقام ماه رجب و آداب و اذکار این ماه است. مطالعه این کتاب کم حجم در آغاز این ماه بزرگ و این فرصت بی‌نظیر می‌تواند ما را با ظرفیت این ماه در زنده کردن جان و روحمان و همنشین شدن با خدا آماده‌تر سازد.

این کتاب با استناد به روایتی زیبا از رسول خدا صلی الله علیه و آله آغاز می‌شود: خوشا به حال ذاکران! خوشا به حال اطاعت کنندگان! خداوند می‌فرماید: من همنشین کسی هستم که همنشین من باشد و مطیع کسی هستم که مرا اطاعت کند و آمرزنده کسی هستم که از من آمرزش بخواهد. ماه، ماه من و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است؛ پس هرکس در این ماه مرا بخواند اجابتش می‌کنم و هرکس از من بخواهد به او عطا می‌کنم و هر کس از من هدایت بخواهد هدایتش می‌کنم و این ماه را ریسمانی بین خود و بندگانم قرار داده ام که هر کس به آن چنگ زند به من می‌رسد.

مطابق این روایت گهربار، با آغاز ماه رجب، ندایی از آسمان در جان‌های مومنان طنین انداز می‌شود، ندایی که به مدت یک ماه هر شب تا صبح ادامه دارد و دعوت پروردگار جان و جهان را به گوش اهل ایمان می‌رساند و آن‌ها را به ذکر و همنشینی یاد حق و اطاعت و استغفار می‌خواند و مژده همنشینی با حق، بخشش الهی و اجابت را به آن‌ها می‌دهد.‌ای قلب مأیوس مباش.

استاد طاهرزاده این ماه را فرصت عالی برای قلب‌های ما می‌داند و متذکر نشدن نسبت به آن را یک خسران بزرگ توصیف می‌کند: «اى قلب! غافل مباش، در این ماه به خطاهاى تو نمى نگرند، مأیوس هم مباش، مى خواهند تو را وارد بنده هاى خاص گردانند. خودتان ملاحظه کنید، در شروع ماه رجب گویا حال و هواى روحى‌ شما مستعد پذیرش الطاف خاصى شده است. پس معلوم است آن ندا، چون نسیمى بر جان مسلمانان مى وزد و پیامبر اکرم (صلوات الله علیه وآله) نیز این نور را مى بینند که دارند از آن خبر مى دهند و به ما توصیه مى فرمایند: خود را براى پذیرش آن الطاف خاص آماده کنید.»

ندای این فرشته از آغاز ماه سراسر برکت و رحمت رجب، برای قلب‌های جویای انس با حضرت حق، بهترین خبر و بشارت است. در این کتاب توضیح داده می‌شود دلیل اینکه انسان گاه از خود خسته می‌شود، و حوصله‌اش سر می‌رود به جهت این است که ارتباط قلب با حضرت حق قطع شده است و اگر انس با حق وارد زندگی و جان انسان شود، بی حوصلگی معنا ندارد. استاد طاهرزاده بر اساس این روایت ویژگی‌های خاص ماه رجب را یادآور می‌شود و می‌گوید باید هنر استفاده از ماه رجب را داشته باشیم.

چگونه همنشین خدا شویم؟
مطابق روایت بالا، فرشته مأمور الهی هر شب تا صبح این بشارت را در گوش جان ما زمزمه می‌کند که خداوند مى فرماید: در این ماه من همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند.

مؤلف کتاب در توضیح ابن عبارت گفته است: «ﺑﺎ ذﮐﺮ و ﯾﺎد ﺧﺪا و رﻋﺎﯾﺖ دﻗﯿﻖ ﺣﺮام و ﺣﻼل ﺣﻀﺮت ﺣﻖ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﯾﺎد ﺧﺪا ﻣﻰ ﮐﻨﯿﻢ و اﯾﻦ ﻫﺎ وﺳﯿﻠﻪ اى اﺳﺖ ﮐﻪ آدم زﻣﯿﻨﻪ اى ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺧﺪا ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ. ﺧﺪاوﻧﺪ خبری را در این ماه خاص ﺑﻪ ﻃﺎﻟﺒﺎن اﻧﺲ ﺑﺎ ﺣﻖ ﻣﻰ دﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﻨﺪه ﻣﻰ ﺗﻮاﻧﺪ ﻫﻤﻨﺸﯿﻨﻰ خاص اﻟﻬﻰ را در اﯾﻦ ﻣﺎه ﺑﺮاى ﺧﻮد ﺗﻬﯿﻪ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ.»

در ادامه فرشته مأمور الهی از قول خداوند ندا می‌دهد: بدانید که من اطاعت مى کنم از کسى که از من پیروى کند. بر اساس این عبارت، ماه رجب فرصتی برای رهایی از موانعی است که در سیر الی الله ما را کُند و یا متوقف کرده است: «مگر ما گاهى نمى خواهیم از شرّ یک مشکل یا از یک فساد اخلاقى و از وسوسه هاى آزاردهنده، راحت شویم؟ مى فرماید: این ماه آن زمانى است که اگر یاد مرا در قلبت زنده کنى و از من اطاعت کنى، آن وقت هر چه بخواهى، من از تو اطاعت مى کنم و هر چه بخواهى به تو مى دهم. یعنى از دریچه رجبى شدن، مى شود حوائجى را که خداوند حاضر و مایل است به ما بدهد، به ما بدهد.»

متوجّه باشید مى‌گویید: به سوى او آمدم
ماه خوب رجب، ماه استغفار است و هر شب این فرصت خوب برای بازگشت سمت نگاه ما به درگاهش فراهم است: «غافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنی» من بخشنده آنم که از من بخشش خواهد. به گفته نویسنده کتاب استغار ماه رجب، استغفار خاص است و در توضیح آن می‌گوید: «. در این استغفار؛ «الله» را براى قلب خود ترسیم مى کنى و یگانگى محض او را براى خود تفهیم مى کنى و سپس «وَ اتُوبُ الَیه» را مى گویى، یعنى من از حضرت «الله» که جامع جمیع اسماء الهى است، مى خواهم که مرا ببخشد، آن اللّهى که قطب قلب من است و جز او نمى شود کسى اله و معبود جان من باشد و من به سوى چنین خداى یگانه اى که تمام مقصد قلبم هست، آمدم. عجیب است اگر کمى به قلب خود عادت دهیم که این ذکر را با حضور بگو، مى بینید حال و هوایش عوض شد. روى «وَ اتُوبُ الَیْه» با حضور قلب تأکید کنید و متوجّه باشید دارید مى گویید: به سوى او آمدم.»

ماه رجب و ندای گرم این سفیر خوش خبر الهی، دل آدم را گرم می‌کند، وقتی از قول رب العالمین می‌گوید: «ماه، ماه من و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است».

چه قدر آدم دلش گرم مى‌شود که کجا آمده است
«چه قدر آدم دلش گرم مى شود که کجا آمده است و با چه شرایطى روبه رو است. به ما خبر مى دهد شرایط و مقامى است که من در این ماه بنده ام را براى خودم خالص مى کنم. من و شما را در این ماه به عنوان بنده خودش مى نگرد و آلودگى‌ها و عصیان هایمان را نمى نگرد. زمینه یگانه شدن بنده با خدا در این ماه فراهم است، این ماه عجیب است.»

از زیباترین عبارت‌هایی که این فرشته الهی در شب‌های ماه رجب در گوش جان ما می‌خواند این عبارت روح بخش است: «و جَعَلْتُ هذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنی وَ بَیْنَ عِبادی» این ماه را، چون یک ریسمان قرار دادم بین خود و بندگانم. این ماه، ماه اتصال است، ماه پیوند بنده و پروردگار است و از همین رو مؤلف کتاب، آن را یک شرایط استثنائی برای اهل ایمان می‌داند:

«ماه رجب به عنوان یک شرایط استثنایى است تا انسان از آن استفاده کند و بالا برود، مثل یک طناب که یک سر آن در دست خدا است و یک سر آن را رها کرده تا ما بگیریم و بالا رویم، با اعمال و آداب مخصوص این ماه مى توان سرِ طناب را براى بالا رفتن گرفت. عمده آن است که متوجّه شویم این ماه یک رشته اى است بین ما و خدا، انسان عاقل به چنین طنابى محکم چنگ مى زند.»

«فَمَنِ اعْتَصَمَ بِه وَصَلَ الَیَّ» کسى که به ریسمان ماه رجب چنگ بزند به من وصل مى شود. به گفته مؤلف کتاب «ماه رجب؛ ماه یگانه شدن با خدا» چنگ زدن به این ماه یعنى آداب ماه رجب را قلباً و عملًا رعایت کند. در ادامه مؤلف روایت معروف امام موسی کاظم علیه السلام را که فرمودند: «رجب نام نهرى است در بهشت، از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر، هر که یک روزِ رجب را روزه دارد البته از آن نهر بیاشامد» نقل می‌کند و در توضیح آن می‌گوید، نهر به معنی مقام است و به عبارتی بهشت ظهور «عقاید» و «اعمال» و «اخلاق» ماست و به جان ما بسته است:

«بهشت از ما جدا نیست. آرى؛ به عنوان یک واقعیت در بیرون هست، امّا به جان ما بسته است. امام رضا (علیه السلام) مى فرمایند: هرکس بگوید بهشت بعد است، از ما نیست‌. پس این بهشت همین حالا هست. یعنى إن شاءالله همین امروز که تصمیم گرفتیم در این ماه، رجبى شویم، وارد بهشت شدیم، خدا مى داند که همین حالا وارد بهشت شدیم.»

حیف است این دعا‌ها را از دست بدهید
از تاکیدات مهم مؤلف کتاب برای بهتر نتیجه گرفتن از ماه رجب، ایجاد زمینه نورانیت فکر و قلب به وسیله ادعیه است:

«اجازه بدهید تأکیداتى عرض کنیم تا إن شاءالله بتوانیم در این ماه نتیجه بهترى بگیریم. اوّل؛ ایجاد زمینه نورانیت فکرى و قلبى است به کمک ادعیه و تأمل در محتوا و فرهنگ آن ها، که عامل و زمینه نورانیت بسیار خوبى براى قلب است، و حیف است که این دعا‌ها را از دست بدهید، پس با یک برنامه ریزى سعى بفرمایید از ادعیه ماه رجب استفاده کنید. دوم؛ ایجاد زمینه همّت عملى است از طریق روزه. در این ماه بالأخره هر کس به جایى رسید، نهایت استفاده را از ماه رجب کرد و نهایت استفاده آن این است‌ که تصمیم بگیرد إن شاءالله همه ماه رجب را روزه باشد، کار مشکلى نیست، ولى برکات آن غیرقابل تصوّر است.»

یکی از نکات مهم دیگری که مؤلف آن را متذکر می‌شود و عدم رعایت آن ممکن است قلب ما را از انس با حضرت حق در این ماه بازدارد، توجه زیاد به میل‌های زمینی است، باید روح را از میل‌های فاسد حاکم برهانیم:

زیارت‌ اباعبدالله علیه السلام را شروع ماه رجب قرار بدهید
«در این ماه بیایید آن وسعت آسمانى خود را از گم شدن در محدوده دنیا، نجات دهیم، بقیه اش هم به امید دعا‌ها و ذکرها؛ و این که زیارت‌ اباعبدالله (علیه السلام) را شروع ماه رجب قرار بدهید، چون خواستند ما به همه چیز برسیم، راه معاشقه با اباعبدالله (علیه السلام) را براى ما باز کردند، که شروع خوبى براى ورود به ماه رجب است.»

 نظر دهید »

نماز تهجد چیست؟ /آثار و برکات این نماز که از آن بی خبرید

14 اسفند 1397 توسط افسر جوان...نوری

نمازی که در قسمت واپسین شب (سحر) گزارده می‌شود، نماز تهجّد می‌گویند. خواندن نمازتهجد مستحب می‌باشد. نماز شب و تهجّد دارای آثار و برکات فراوانی می‌باشد و موجب خوشبختی در دنیا و آخرت می‌شود و کسی به مقامی از مقامات معنوی نمی‌تواند برسد، مگر از طریق شب زنده داری و نماز شب و تهجد!

نماز تهجد چیست؟

تهجّد به معنی شب زنده داری برای عبادت است. نماز تهجد نمازی را می‌نامند که در شب اداء می‌شود و وقتش بعد از فراغت از نماز خفتن شروع وتا به طلوع فجر ادامه دارد. نماز تهجد را با نام‌های متعددی یاد کرده‌اند، من‌جملچیسته: صلاة اللیل/ نماز شب، قیام اللیل/ شب‌بیداری، صلاة التطوع باللیل/ نماز نفل شبانه، صلاة السحر/ نماز سحر، نماز پاکان، نماز کرّوبیان و نماز انبیا و غیره.

نماز تهجد در برابر دیگر نماز‌های نفل اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا نوافل دیگری نداریم که مثل نماز تهجد به مدت یک‌سال بر همه فرض شده باشد، یا بر شخص پیامبر فرض باشد، یا نزد بعضی ائمه هنوز هم فرضیتش بر همه باقی باشد. البته این تنها دلیل بر اهمیت تهجد نیست بلکه خود رسول اکرم صلّی الله علیه‌وسلّم در مورد نماز تهجد نسبت به دیگر نوافل بیشتر تأکید و ترغیب کرده و فضایل ویژه‌ای بیان فرموده است.

در روایتی آمده است که شخصی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه‌وسلّم در مورد بهترین عمل پرسید، آن‌حضرت در پاسخ فرمود: بهترین عمل قیام طولانی در حضور پروردگار در نماز است (یعنی تلاوت کردن طولانی در حال قیام) و همین‌طور بهترین نماز بعد از فرایض، نماز تهجد است. (مسلم:۲/۸۲۱) و در روایتی دیگر با تأکید فرمود: «علیکم بقیام اللیل فانه من دأب الصالحین قبلکم»؛ نماز شب را بر خود لازم بگیرید که شیوه‌ی نیکانِ قبل از شماست. (ترمذی)

در وقت نماز تهجد هیچ پرده‌ای بین نماز گزار و خداوند وجود ندارد و هر دعایی که خوانده شود بیشتر مورد قبول قرار می‌گیرد و همچنین علماء می‌گویند کسی که دوست دارد به درجه اولیا و کرامت برسد در خواندن نماز تهجد ثابت قدم باشد.

بهترین زمان خواندن نماز شب یا تهجد:

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: «ان آخر اللیل فی التهجد احب إلی من أوله، لان اللّه یقول «و بالاْءَسحارِهُم یسْتَغْفِرُونَ»؛ آخر شب برای نماز شب (تهجّد) نزد من محبوب‌تر است از آغاز آن؛ زیرا خداوند می‌فرماید: پرهیزگاران در سحرگاهان استغفار می‌کنند؛ و در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده: «کانوا یستغفرون اللّه فی الوتر و سبعین مرة فی السحر»؛ نیکوکارانِ بهشتی در نماز وتر به هنگام سحر هفتاد مرتبه از خدا طلب آمرزش می‌کردند.

نحوه خواندن نماز تهجد یا شب:

نماز شب یا تهجد مجموعاً یازده رکعت است:

هشت رکعت که مانند نماز صبح خوانده می‌شود یعنی چهار تا دو رکعتی به نیت نماز شب است.

رکعت اول: یک بار سوره حمد + یک بار سوره قل هو الله احد + رکوع + سجده

رکعت دوم: یک بار سوره حمد + یک بار سوره قل هو الله احد + قنوت + رکوع + سجده + تشهد + سلام.

دو رکعت نماز شفع

بهتر است در رکعت اول آن بعد از حمد، سوره ناس و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره فلق خوانده شود.

یک رکعت نماز وتر

بعد از حمد سه بار سوره توحید و یک بار سوره فلق و یک بار سوره ناس بخوانیم و می‌توان یک سوره تنها خواند، سپس دست‌ها را برای قنوت به سوی آسمان بالا می‌بریم و حاجات خود را از خدا می‌خواهیم.

برای چهل مؤمن دعا می‌کنیم؛ چهل بار بگویید (اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنینَ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمینَ وَ اَلْمُسلِماتْ) و طلب مغفرت می‌کنیم و هفتاد مرتبه می‌گوییم: «استغفرالله ربّی و اتوبُ الیه».

از پروردگار خود طلب آمرزش و مغفرت می‌کنیم و به سوی او بازگشت می‌نمایم.

آن گاه ۷ بار می‌گوییم «هذا مقامُ العایذٍٍِ بکَ منَ النّارِ»؛ (این است مقام کسی که از آتش قیامت به تو پناه می‌برد) و بعد از آن ۳۰۰ مرتبه می‌گوییم: «العفو» و سپس می‌گوییم: «ربّ اغفرلی و ارحمنی وتُب عَلیَّ انّکَ انتَ التّوابُ الغفُورُ الرّحیم»؛ و سپس رکوع + سجده + تشهد + سلام.

در پایان نماز شب تسبیحات فاطمة زهرا (س) (۳۴ مرتبه، الله اکبر، ۳۳ مرتبه، الحمد لله و ۳۳ مرتبه، سبحان الله) را میگوییم.

 

 نظر دهید »

مرد ثروتمند ایران.....

25 بهمن 1395 توسط افسر جوان...نوری

دکتر حداد عادل در این مورد می گویند: «در این 13 سالی که آقا مجتبی و دخترم با هم زندگی کرده‌اند، هیچ وقت مساحت آپارتمان‌هایشان 100 متر نشده. خانه‌ای که الان در آن زندگی می‌کنند، حول و حوش 70 متر است. آقا چهار تا پسر دارند که با ایشان زندگی می‌کنند و آنها هم زندگی‌هایی مشابه مادر و پدرشان دارند. جای آنها هم محدود است. داماد بنده یک وقت که می‌خواهد ما را دعوت کند، باید حواسمان باشد که بیشتر از ده دوازده‌ نفر نشویم، چون برای پذیرایی مشکل جا پیدا می‌کنند.» جالب است که این حقیقت آنقدر روشن است که حتی پایگاه خبری ضدانقلاب روزآنلاین، وقتی می خواهد درباره ثروت رهبری مطلبی کار کند، برای اینکه ادعایش برای مخاطب باور پذیر باشد، مجبور است بخشی از حقایق را هم در مطلب بگنجاند. متن فوق هم عین عبارتی است که در روزآنلاین کار شده است. حقیقت زندگی رهبر انقلاب، از زبان افراد زیادی که با سلایق گوناگون سیاسی و حتی مذهبی در داخل کشورند بیان شده است، اما به حکم «الفضل ماشهدت به الاعداء» به برخی از موارد اشاره شد. بد نیست داخل پرانتز عرض شود که تعریف منافق و معاند، با اعتراف و جمله معروف حضرت امام (ره) که اگر دشمن از تو تعریف کرد در خودت شک کن، متفاوت است. بالاخره بین تعریف و تمجید تا اعتراف، باید هم تفاوت باشد.
و به قول شاعر: خوشتر آن باشد که سر دلبران/گفته آید در حدیث دیگران!

 مشغول وبگردی و بررسی گزارش و نوشته های اینترنتی مربوط به ثروت رهبر معظم انقلاب بودم که نوشته ای جالب برخوردم:
«سید علی خامنه ای ثروتمندترین رهبر دنیاست!
چرا که:
خونی که در رگ ماست
همه هستی مان
جان ناقابل مان
و مختصر آبرویی که داریم
همه و همه
از آن خامنه ای است
که با این کلکسیون
و با این همه ثروت
ویلا ندارد… بیت دارد…
خانه اش به جای فرش
عرش دارد و گلیم و چند تکه آسمان
همه چیز ساده است
مثل خانه زهرا(س)
مثل خیمه حسین(ع)
و حسینیه امام خمینی(ره) دارد
و چفیه دارد
و عصایی که چوبش از شجره طوباست
و دست مجروحی که ریشه در “کف العباس” دارد»

حقیقتا درست هم هست؛ آیت الله خامنه ای ثروتمند ترین فرد جهان است، چون میلیون ها بسیجی جان بر کف دارد. ثروتمند ترین است، چون در عین مظلومیت، پر ابهت ترین است. ثروتمند ترین است، چراکه در دل طبقه مظلوم و محروم جامعه جای ویژه ای دارد. ثروتمند ترین است، چون از سلاله زهراست(س). ثروتمند ترین است، چون جانش را، جانی که برای مسلمین جهان عزیزتر از آن نیست، در راه دین و قران، ناقابل می داند…
و براستی چه ثروتی بالاتر و با ارزش تر از دشمنی بندگان دنیا؟ دشمنی کسانی که آنقدر از مال مردم مظلوم دنیا خورده اند که به دایره تبدیل شده اند!؟ گزارش سایتی که وابسته به رژیم خونخوار اسرائیل است و متعلق به آمریکا، علیه ایشان، آیا ثروت محسوب نمی شود؟ دشمنی ساده لوحانی که ابهت استکبار چشمانشان را کور کرده چطور؟ یا آنها که کمر بر بندگی دنیا بسته اند؟
به راستی که رهبر معظم انقلاب ثروتمندترین رهبر جهان است…

 12 نظر

هفته بسیج از منظر سخنان امام خمینی و امام خامنه ای

03 آذر 1395 توسط افسر جوان...نوری

 

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره):

ــ بسیج شجرة طیبّه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه‌های آن بوی بهار وصل و طراوات تعیین و حدیث عشق می‌دهد.
ـ اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید.
ـ بار دیگر تأکید می‌کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت.
ـ ملیت که در خط اسلام ناب محمدی(ص) و مخالف با استکبار و پول‌پرستی و تحجرگرایی و مقدس‌نمایی است باید همة افرادش بسیجی باشند.
ـ در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجیم.
ـ بسیج لشگر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همة مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده‌اند.
ـ بسیج مدرسة عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته‌های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند.
ـ من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می‌خورم و از خدا می‌خواهم تا با بسیحیانم محشور گرداند.
ـ تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقیناً از برکات و الطاف جلیة خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد.

ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه‌ای (مدظله العالی):

ـ‌ بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطه‌ای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است.
ـ پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحناه و فداه) مهدی موعود عزیز یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است.
ـ شما جوانان بسیجی و سپاهی و جوانان مؤمن آگاهی را با احساس مسئولیت و شور و شعور همراه کردید.
ـ نیروهای نظامی و بسیجی ما مؤمن و با اخلاصند و به عنوان پشتوانه‌ای که هیچ خدشه‌ای در آن راه ندارد, محسوب می‌شوند.
ـ انکار بسیج, انکار بزرگترین ضرورت و مصلحت برای کشور است.
ـ اگر بسیج در دوران پس از جنگ نبود و اگر امروز هم نباشد, کمیت این انقلاب و این نظام واهمة حرکتهای سازندة این کشور لنگ است.
ـ انکار بسیج و بی‌احترامی به آن یا نابخردانه است یا خائنانه است.
ـ تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد, به نیروهای بسیج, به انگیزة بسیح به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج است.
ـ فرزندان بسیحی‌ام با حضور خود در هر صحنه‌ای که لازم است دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند.
ـ بسیج, یعنی نیروی کارآمد کشور برای همة میدانها
ـ همه جا چیزی شبیه بسیج هست, تنها به این درخشندگی, به این فراگیری, به این زیبایی, به این فداکاری, من در جایی سراغ ندارم.
ـ این فداکاری, من در جایی سراغ ندارم.
ـ نیروی عظیم بسیج مردمی است, این بسیج در همة قشرها هست.
ـ بسیج, اختصاص به یک منطقة جغرافیایی ویک منطقة انسانی و طبقاتی و قشری ندارد, همه جا هست.
ـ ایمان عاشقانه, ایمان عمیق, ایمان توأم با عواطف که از خصوصیات ملت ایران است باعث درخشان شدن بسیج شد.
ـ دانشجوی بسیجی دشمن کمین گرفته را از یاد نمی‌برد و غافلانه خو و دانشگاه و کشورش را به دست تطاول دشمن نمی‌سپرد.
ـ بسیاری از پیشرفتهای کشور مرهون تفکر بسیجی است.
ـ هریک از آحاد قشرهای مختلف جامعه که دارای روحیة حساس مسئولیت و ایمان باشد, بسیجی است.
ـ بسیاری از پیشرفتها و موفقیتهای نظام اسلامی در عرصه‌های مختلف مرهون تفکر و میل بسیجی است.
ـ بسیجی یعنی علی که تمام وجودش وقف اسلام بود.

منبع:

http://www.sahebzaman.org/welayate-faghih/sokhanan-emamkhamenei/334-basij-emam-aqa.html

 9 نظر

سخن مقام معظم رهبری و استاد پناهیان درباره خطبه حضرت زینب(س)

30 آبان 1395 توسط افسر جوان...نوری

کلیپ صوتی سخنان مقام معظم رهبری درباره «خطبه غراء حضرت زینب(س)

فایل صوتی سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان پیرامون شخصیت حضرت زینب سلام الله علیها




 3 نظر

​اربعین؛ مصداق «تقوی القلوب»

27 آبان 1395 توسط افسر جوان...نوری

نمادها و شعایر، شناسه‌های هر امت به شمار می‌روند و هرچه با مبانی توحیدی و فطرت انسانی سازگارتر باشند، اقبال عمومی نسبت به آن‌ها فراگیرتر خواهد بود.
اسلام شعایری دارد که ریشه همه آن‌ها توحیدی است و زمینه را برای اجتماع مسلمین فراهم می‌کند و مورد تکریم و تعظیم است. اذان که نخستین و مهم ترین شعار توحیدی مسلمانان است، در شبانه روز چندین نوبت از مأذنه‌ها شنیده می‌شود و مسلمین در مساجد برای نماز گزاردن اجتماع می‌کنند. حج نیز مصداق دیگری از شعایر الهی اسلامی است که به بزرگ‌ترین اجتماع مسلمین در روزهای خاص منجر می‌شود. به استناد آیه 32 سوره حج، تعظیم شعایر نشانه تقوای قلوب است، آنجا که خداوند می‌فرماید: «وَمَنْ یُعَظِّمَ شعائِرَ اللّه فَإنَّها مِن تَقْوی القلوب؛ هرکس شعایر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دل‌ها [ی آن ها] است.»
همچنین براساس آیه 158 سوره بقره، برخی مکان‌ها همچون صفا و مروه از شعایر الهی دانسته شده است. گرچه به استناد این آیه، خداوند صفا و مروه را از مصادیق شعایر برشمرده است، اما در هر مکانی که بتوان ندای توحید را فریاد زد و به خدا نزدیک شد، می‌توان آن را از شعایر الهی به شمار آورد و تکریم آن را نشانه‌ای از تقوا تلقی کرد.
بارگاه منور ائمه طاهرین(علیهم السلام) به دلیل اینکه اجتماعات مسلمین در آن شکل می‌گیرد و زمینه عبودیت پروردگار را فراهم می‌کند، می‌توان از مصادیق شعایر الله به شمار آورد. زیارت این بزرگان دین و ساعتی به عبادت پرداختن در بارگاه مطهر آنان نیز نوعی تکریم و تعظیم این شعایر است.
از دیگر مصادیق شعایر الله، آیین نیکوی پیاده روی اربعین است که همه ساله جمعیتی چند میلیونی برای زیارت بارگاه نورانی امام حسین(علیه‌السلام) پیاده از شهرهای مختلف عراق و بویژه شیعیان دیگر کشورهای اسلامی، آن را به زیباترین شکل گرامی می‌دارند.
سنت پیاده روی اربعین که به تأسی از ورود کاروان اهل بیت(علیهم السلام) به کربلای معلی پس از سفر مصیبت بار شام، انجام می‌شود. این سنت حسنه افزون بر آنکه ائمه معصومین(علیهم السلام) انجام آن را درست می‌دانند، به لحاظ منطقی و عقلانی سنتی پسندیده است. بی‌تردید پیاده‌روی اربعین در حقیقت حمایت از جریانی توحیدی است؛ زیرا حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) و یارانش برای اصلاح امت اسلامی- که از مسیر عبودیت پروردگار خارج شده و بر اثر حکومت حاکمان جابر به گمراهی گراییده و سلسله ارزش‌های توحید و اسلامی جای خود را به ارزش‌های شیطانی داده بود- قیام کردند و مظلومانه به شهادت رسیدند. آن حضرت در وصیت خود به محمد حنفیه بدرستی به این نکته اشاره می‌فرمایند: «إنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلاَبَطِرًا وَلاَمُفْسِدًا وَلاَظَالِمًا وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاصْلاَحِ فِی أُمَّة جَدِّی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَالِهِ؛ من خروج نکردم از برای تفریح و تفرّج، و نه از برای استکبار و بلندمنشی، و نه از برای فساد و خرابی، و نه از برای ظلم و ستم و بیدادگری! بلکه خروج من برای اصلاح امّت جدّم محمّد(صلّی الله علیه و آله) می‌باشد.»
با این توصیف و به تعبیر رهبر معظم انقلاب پیاده روی اربعین از شعایر الهی است و همه زائران اربعین باید قصد تقرب کنند و حرکت خود را در این مسیر مصداق «تقوی القلوب» بدانند.

منبع:

http://www.shahrekhabar.com/cultural/147936270028050

 2 نظر

توصیه حضرت آقا به مداحان اهل بیت

19 آبان 1395 توسط افسر جوان...نوری

حاج محسن طاهری با حضور در غرفه خبرگزاری تسنیم گفت: در حال حاضر شاعران در اشعار خود توانسته‌اند پیام عاشورا و منویات رهبر انقلاب را به‌خوبی منتقل کنند و از مداحان پیشی بگیرند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، حاج محسن طاهری مداح اهل بیت(ع)  با حضور در غرفه خبرگزاری تسنیم در بیست و دومین نمایشگاه مطبوعات گفت: در چند سال اخیر توصیه حضرت آقا همیشه به کارهای فاخر و ارزشمند و پژوهش در این زمینه است. حضرت آقا به استفاده از اشعاری که گویای بصیرت مداحان باشد توصیه می‌کنند و در زمینه‌های مختلف و به‌خصوص مسائل روز هم در اشعار کار شده باشد و به هر جهت یک مداحی جامع و کاملی داشته باشیم.

حاج محسن طاهری درمقایسه فضای مداحی در دهه 60 و فضای کنونی گفت: عشق به اهل بیت(ع) زمان و مکان نمی‌شناسد ولی در فضای امروز شور و حرارت جوانان ما نسبت به گذشته بیشتر شده است ولی مهم این است که به این شور جهت داد و این انتقال پیام وظیفه اصلی واعظ، شاعر و به‌خصوص مداح است.

وی در ادامه گفت: در حال حاضر شاعران قدم در این راه گذاشته و در اشعار خود توانسته‌اند پیام عاشورا و منویات رهبر انقلاب را به‌خوبی منتقل کنند و از مداحان پیشی بگیرند.

این مداح اهل بیت(ع) در پایان با آرزوی موفقیت برای تمامی مادحین و ستایشگران اهل بیت گفت: امیدواریم که  فرمایشات حضرت آقا عملی شود. ما دوست داریم که عزیزان مداح مخصوصاً قشر جوانمان حتماً در همه جا مطالب حضرت آقا را سرلوحه کارشان قرار دهند، و بدانند که یک بزرگی مثل ایشان خیر آنها را می‌خواهد و اگر مطالبی را دارند، همه‌اش در رفع نقایص هست و در جهت ایجاد فضای بهتر و ارزشمندتر برای نوکری اهل بیت(ع).

منبع:

http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/08/19/1235545/%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AF?ref=shahrekhabar

 6 نظر

هدف سوگواره علمدار کربلا شناساندن جایگاه رفیع حضرت عباس(ع) است

18 آبان 1395 توسط افسر جوان...نوری

دبیر ستاد عالی هماهنگی و نظارت بر کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد کشور گفت: طرح ملی علمدار کربلا، رسالت بسیار مهم تلاش در جهت شناساندن بیش‌ازپیش جایگاه رفیع و عظیم حضرت عباس(علیه السلام) را به دوش دارد.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین «حمیدرضا سلیمانی» اظهار کرد: استان ایلام چند سالی است که موفق به اجرا و برگزاری طرح ملی علمدار کربلا در مرکز این استان در دو بخش شعر و عکس شده است.

وی با بیان اینکه استان ایلام باید علمدار نشر معارف حضرت ابوالفضل(علیه السلام) در ایران اسلامی باشد، افزود: استان ایلام با توجه به ظرفیت‌های عظیمی که در اختیار دارد از جمله ظرفیت‌های عظیم نیروی انسانی و معنوی تا ظرفیت عظیم مرز مهران که دروازه عتبات عالیات و کربلاست نه ‌تنها در ایران اسلامی، بلکه به‌ صورت بین‌المللی، می‌تواند علم‌دار نشر معارف عاشورایی و حضرت ابوالفضل(علیه السلام) باشد.

دبیر ستاد عالی هماهنگی و نظارت بر کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد کشور اضافه کرد: طرح ملی علمدار کربلا، رسالت‌های بسیار مهمی به دوش دارد و مهم‌ترین رسالت آن باید تلاش در جهت شناساندن بیش‌ازپیش جایگاه رفیع و عظیم حضرت عباس(علیه السلام) در بین آحاد جامعه به ‌ویژه نسل جوان باشد.

سلیمانی گفت: حضرت ابوالفضل(علیه السلام)، دارای سجایای اخلاقی بسیار فراوانی بودند که این سجایای اخلاقی اگر مورد به ‌درستی در جامعه تبیین و منتقل شود، می‌تواند بسیاری از گره‌های اخلاقی و معضلات اجتماعی را مرتفع کند،  حضرت ابوالفضل(علیه السلام) مظهر ادب بودند و اگر همه ما به‌ عنوان دوستداران آن حضرت، فقط از همین یک خصلت به معنای واقعی تبعیت کنیم، بسیاری از معضلات اجتماعی، اختلافات، تنش‌ها و نزاع‌ها  در جامعه خاتمه پیدا می‌کند.

وی ادامه داد : جامعه‌ای که ادب و احترام بین آحاد مردمش، بروز و ظهور داشته باشد، آن جامعه منطبق با جامعه‌ای  است که خود را دوستدار حضرت ابوالفضل(علیه السلام) معرفی می‌کند و جامعه‌ای دوستدار حضرت ابوالفضل(علیه السلام) است که ادب حرف اول را در آن جامعه بزند، ازخودگذشتگی حرف اول را بزند و مهر و محبت و دوستی حرف اول را در آن جامعه بزند.

دبیر ستاد عالی هماهنگی و نظارت بر کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد کشور گفت: جامعه‌ای مدعی دوستداری حضرت ابوالفضل(علیه السلام) است که ولایت‌پذیری حرف اول را در آن جامعه بزند و جامعه‌ای می‌تواند دوستدار آن حضرت باشد که فضایل اخلاقی در آن جامعه موج می‌زند و پیرو  آن حضرت باشند.

سلیمانی ادامه داد: جامعه ما محبین بسیار زیادی دارد و خود را محب حضرت ابوالفضل(علیه السلام) می‌دانند ولی این جامعه می‌تواند خیلی بهتر از این‌ها باشد، بسیاری از آسیب‌های اجتماعی که با آن مواجه هستیم می‌تواند مرتفع شود و در سایه عمل به فرمایشات و منویات حضرات معصوم(علیه السلام) این امر محقق خواهد شد، اگر جامعه به سیر زندگانی حضرت ابوالفضل(علیه السلام) نگاه کرده، درس بگیرد و در رفتار خود پیاده کند، به‌طورقطع در مسیره رستگاری گام برمی‌دارد.

وی تصریح کرد: رسالت علمدار کربلا این است که باید به ‌خوبی تلاش کند با استفاده از ظرفیت‌های فرهنگی و هنری، زوایای پیدا و پنهان در زندگانی حضرت ابوالفضل(علیه السلام) را شناسایی و به جامعه معرفی کند و تلاش کند با استفاده از مساجد که پایگاه‌های نشر معارف اسلامی هستند این معارف، به مردم منتقل و بازگو شود.

دبیر ستاد عالی هماهنگی و نظارت بر کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد کشور گفت: طرح ملی علمدار کربلا باید برای همه اقشار جامعه از جمله کودکان و  بزرگ‌سالان، جوانان و نوجوانان برنامه داشته و از همه  ظرفیت‌ها در زمینه شعر و عکس و سایر هنرها ازجمله تئاتر، سرود، نمایشنامه‌نویسی، فیلم کوتاه و  حوزه‌های مختلف کتاب‌خوانی و پژوهش بهره‌گیری کند.

سلیمانی یادآور شد: انتظار می‌رود که در سال‌های آینده رشته‌های مختلف هنری در زمینه شناساندن بیش از پیش جایگاه رفیع حضرت ابوالفضل(علیه السلام) موردتوجه در اجرای طرح ملی علمدار کربلا قرار گیرد و هر سال یک ‌رشته به بخش‌های این طرح افزوده شود به ‌طوری‌ که بعد از 10 سال این طرح تولیدات بسیاری داشته که در همه حوزه‌ها بتواند گزارش موفقی به جامعه عرضه کند و طبیعی است که تلاش شود ضریب اثرگذاری این طرح بیش از گذشته بالاتر رود.

وی در پایان با اشاره به اینکه ولایت مداری در اوج صفات و فضایل اخلاقی حضرت ابوالفضل(علیه السلام) قرار دارد، خاطرنشان کرد: آن حضرت قدم از قدم بر نمی‌داشت مگر با دستور امام خودش که آن حضرت در زمان حضرت علی(علیه السلام) و حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام) این ولایت‌پذیری را داشت و در زمان حضرت امام حسین(علیه السلام) و در صحنه کربلا این ولایت‌پذیری را به اوج خود رساند.

سوگواره‌ی علمدار کربلا امروز 18 آبان در حال برگزاری است.

منبع:

http://www.shahrekhabar.com/cultural/147859404071919

 3 نظر

​به چه دليل در زيارت عاشورا نام امام زمان(عج) در دو جا ياد شده است؟

14 آبان 1395 توسط افسر جوان...نوری

به چه دليل در زيارت عاشورا نام امام زمان(عج) در دو جا ياد شده است؟

زيارت عاشورا حديث قدسي است. در روز عيد غدير زماني که پيامبر(ص)، امام علي(علیه السلام) را معرفي مي کند 19 فراز آن، درباره مهدي(عج) است. اينها حلقه هاي متصل به هم هستند. شيعه امام دارد. آرمان و اهداف سيد الشهداء(علیه السلام) که در زيارت عاشورا منعکس شده با بحث ظهور پيوند خورده است. ما اهداف امام حسين(علیه السلام) را آنقدر ادامه دار مي بينيم که مي گوييم «ان يرزقني طلب ثارک مع امام منصور». يعني خطاب به امام حسين(علیه السلام) عرض مي کنيم: کسي با اهداف شما مي آيد و انتقام خون به ناحق ريخته شما را مي گيرد، پاسخگوي دعوت شماست و ما دوست داريم تا در اين صحنه باشيم. امام مهدي(عج) خطاب به امام حسين(علیه السلام) مي فرمايد: «لَئِن اَخَّّرتَنِي اَلدُّهُورُ وَ عاقَني عَن نَصرِکَ المَقدُور لَاَبکِينَّکَ صَباحَاً وَ مَساءَ» اي جد غريبم؛ اگر زمانه مرا به تأخير انداخت و در رکاب شما نبودم، هر صبح و شام در رثاي شما خون گريه مي کنم. پس ما بايد اين فرهنگ را از امام زمان(عج) ياد بگيريم. صبح و شام امام زمان(عج)، امام حسين(علیه السلام) است. ما اگر محرم و صفر به ياد امام حسين(علیه السلام) مي افتيم امام مهدي(عج) کسي است که صبح و غروب تمام طول سال ايشان، امام حسين(علیه السلام) است.

منبع:

 7 نظر

اعدام، عاقبت فقیری که ثروتمند شد!

06 آبان 1395 توسط افسر جوان...نوری

اعدام، عاقبت فقیری که ثروتمند شد!
آنچه خداوند حکیم به انسان می‌دهد و آنچه نمی‌دهد، حکمتی وجود دارد که در خیلی از مواقع از آن آگاه نیستیم و این حکمت مانع اجابت دعا می‌گردد.
اعدام اعدام، عاقبت فقیری که ثروتمند شد!

آیه:

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَ لکِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ شوری/27

آینه:

هرگاه خداوند روزی را برای بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان و ستم می‌کنند از این رو به مقداری که می‌خواهد (و مصلحت می‌داند) نازل می‌کند.

حکایت؛ حضرت موسی علیه‌السلام فقیری را دید که از شدت تهیدستی، برهنه روی ریگ بیابان خوابیده است، به موسی(علیه السلام) عرض کرد: ای موسی! دعا کن تا خداوند متعال معاش اندکی به من بدهد که از بی‌تابی، جانم به لب رسیده است.

موسی(علیه السلام) برای او دعا کرد و ازآنجا برای مناجات به کوه طور رفت. چند روز بعد، موسی علیه‌السلام از همان مسیر بازمی‌گشت، دید همان فقیر را دستگیر کرده‌اند و جمعیت بسیاری اجتماع نموده‌اند، پرسید: چه حادثه‌ای رخ داده است؟

حاضران گفتند: این شخص تا به حال پولی نداشته اما تازگی مالی به دست آورده، به همین سبب شراب خورده و عربده کشیده و جنگجوئی نموده و شخصی را کشته است. اکنون او را دستگیر کرده‌اند تا به عنوان قصاص، اعدام کنند!

حضرت موسی علیه‌السلام به حکمت الهی اقرار کرد و از خواهش خود استغفار و توبه نمود

با اقتباس و ویراست از کتاب یک‌صد موضوع 500 داستان

منبع:

http://www.jamnews.ir/detail/News/729667?sk=1

 

 5 نظر

فتوای رهبر معظم انقلاب درباره تکلیفی که در برابر سخنان تفرقه‌آمیز داریم

03 آبان 1395 توسط افسر جوان...نوری

رهبر معظم انقلاب بارها توصیه کردند در سخنرانی‌ها، مداحی‌ها و دیگر اعمال عبادی، وحدتی که مورد نیاز مسلمانان است نباید برهم زده شود تا زمینه برای سوءاستفاده دشمنان را فراهم کند.

امروزه در بسیاری از نقاط سراسر کشورمان هیئتها و مراسمات مذهبی بسیاری برگزار می‌شود و موجب شده است بسیاری از جوانان برای حضور در آن هیئتهای هفتگی یا ماهانه از بسیاری از مشغولیتهای خود بزنند و خود را آماده رفتن به هیئت و عزاداری اهل‌بیت (علیهم‌السلام) کنند که این امری بسیار ارزشمند و قیمتی است، اما خوب است برای تقویت کمی و کیفی و پربارتر شدن برداشتمان از معنویات به نکاتی توجه داشته باشیم، به عنوان مثال، گاهی اوقات دیده می‌شود افرادی به بیان صحبتهایی می‌‌پردازند که ممکن است نتیجه آن به عدم وحدت شیعه و سنی کشیده شود، این در حالی است که بارها و بارها مقام معظم رهبری بر این امر تأکید کرده‌اند که باید وحدت شیعه و سنی حفظ شود، لذا برای جلوگیری از سوءاستفادۀ دشمنان در اینطور مباحث و مسائل، باید طوری رفتار کرد که نه تنها زمینه‎ای برای سوءاستفادۀ آنان فراهم نشود، بلکه روز به روز درصدد اصلاح آن برآییم. در همین راستا حجت‌الاسلام فلاح‌زاده، کارشناس مسائل فقهی درباره وظیفه ما در مجالسی که سخنان تفرقه‌آمیز گفته می‌‌شود، مطابق با بیانات رهبر معظم انقلاب به سوالی مهم در این باره پاسخ داده است که در ادامه متن و فیلم پاسخ وی ارائه می‌‌شود.

اگر منبری خلاف وحدت شیعه و تسنن صحبت کند، ما در آن مجلس چه وظیفه‌ای داریم؟

بارها این توصیه رهبر معظم انقلاب اسلامی را و در گذشته امام راحل را شنیده‌اید و یاد دارید که چقدر تأکید داشتند بر وحدت مسلمین، امروزه چون دشمنان مشترکی داریم: استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌المللی؛ که آنها نه به فکر شیعه هستند نه سنی، با دیانت شما مخالف هستند، بنابراین توصیه موکد شده است و از نظر حکم شرعی هم به نظر رهبر معظم انقلاب چه در سخنرانی‌ها و چه در مداحی‌ها و چه در کارهای دیگر اعمالی که امروزه موجب تفرقه بین مسلمانها شود و این وحدتی که مورد نیاز مسلمین است برهم زده شود و دشمن از آن سوءاستفاده کند، جایز نیست و حرام است و باید از آن پرهیز شود.

منبع:

http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/08/03/1220242/%D9%81%D8%AA%D9%88%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%B8%D9%85-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AA%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87-%D8%A2%D9%85%DB%8C%D8%B2-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85?ref=shahrekhabar

 3 نظر

دو جریان مهم فرهنگ ساز!

29 مهر 1395 توسط افسر جوان...نوری

واقعه عظیم عاشورا، محصول یک اتفاق نبوده است. جریان فرهنگی که پیش از آن حکومت امام علی و امام حسن علیهما السلام را تحت تاثیر خود قرار داده بود نیز، متاثر از همین جریان است.

پذیرش القائات فرهنگی و تبعیت و دنباله روی از چیزهایی که از جریانی به فرد و یا جامعه القاء می شود، عامل تعیین کننده مهمّی در فرهنگ و رویکردهای رفتاری و شکل گیری سرنوشت جامعه است. از اول آفرینش و در طول تاریخ زندگی انسان ها، دو جریان متضاد، بر فکر و فرهنگ و رفتار انسان ها تأثیر گذاشته است. به هر نسبتی که مردم از آنها پذیرفته اند، مطابق همان، فرهنگ شان شکل گرفته و در عملشان رویکرد داشته و نمایان شده است. یک جریان کوشش داشته که انسان ها را از زندگی صرفاً مادّی فرا آورده و به سوی همه خوبی ها پیش برد. عدالت، امانت، صداقت، عزّت، نوع دوستی، خدمت به خلق، پاک دامنی و دیگر خوبی ها را در راستای خداشناسی و خداگرایی، در میان افراد جامعه تحقق بخشد. در ادبیات مذهبی و فرهنگ الهی، این جریان را «جریان زنده نگه داشتن معروف» می توان نام نهاد. جریان دیگر، جریانی است که با جریان فوق تضاد دارد و در طول تاریخ کوشش داشته که مردم جوامع را در دام ستمگری، خیانت، ذلّت، خود خواهی، افسادگری، عصیان، طغیان و بی بند و باری، لذّت طلبی از نوع حیوانی و سرانجام سقوط در وادی نکبت و مرگ ذلّت بار گرفتار سازد. این جریان در ادبیات دینی و مذهبی بنام «جریان منکرات» شناخته می شود.
قرآن اعلام می کند که جریان احیای معروف، راه خدایی و روش الهی است:
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبی وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛ البته خداوند فرمان می دهد به عدالت و نیکی به دیگران و عطا و کمک به بستگان و نزدیکان و باز می دارد از فحشاء و زشتی و تجاوز و ستم بر دیگران، شما را پند می دهد به امید آنکه شما تذکر یابید و آگاه گردید».
واقعه عظیم عاشورا، محصول یک اتفاق نبوده است. جریان فرهنگی که پیش از آن حکومت امام علی و امام حسن علیهما السلام را تحت تاثیر خود قرار داده بود نیز، متاثر از همین جریان است.

جریانی دیگر و روش دیگر، راه شیطان و روش پیروان شیطان است و البته هر کس از شیطان تبعیت کند، بر او مسلط می شود!
«إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ؛ از گام های شیطان تبعیت نکنید؛ زیرا برای شما دشمنی آشکار است. او فقط به زشتی ها و فحشاء فرمان می دهد و به اینکه چیزهایی را که نمی دانید به خدا نسبت دهید»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از گام های شیطان تبعیت نکنید و هرکس گام های شیطان را دنبال کند، پس او به فحشاء و زشتی ها فرمان می دهد…»
این دو جریان در تمام طول مسیر حرکت حضرت امام حسین علیه السلام که منجر به واقعه مصیبت بار عاشورا شد، کاملا بارز و هویداست و ایشان، علت حرکت خود را این گونه بیان می دارند: «إِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لا بَطَرًا وَ لا مُفْسِدًا وَ لا ظالِمًا وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی (صلی الله علیه وآله وسلم) أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ أَنْهی عَنِ المُنْكَرِ وَ أَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ أَبی عَلِی بْنِ أَبیطالب: من از روی خودخواهی و خوشگذرانی و یا بری فساد و ستمگری قیام نكردم، بلكه قیام من بری اصلاح در امّت جدّم می باشد، می خواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم و به سیره و روش جدّم و پدرم علی بن ابیطالب عمل كنم.

منابع:
دانشنامه امام حسین علیه السلام
امام حسین (ع) و دو جریان در گستره تاریخ
سایت شهید آوینی

برگرفته از سایتhttp://www.shahrekhabar.com/cultural/147690954079576

 1 نظر

خدا هم شبیخون می زند؟؟؟!...

03 مهر 1395 توسط افسر جوان...نوری

زید شحام گفت: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که فرمود:« از شبیخون ها و حملات خداوند در روز و شب بترسید».!

پرسیدم: حمله های خداوند چیست؟ فرمود:« اینکه او بنده اش را در حال معصیت ببیند و بگیرد.»!!!

منبع:

کتاب متن و ترجمه جهاد بانفس از کتاب وسائل الشیعه شیخ حر عاملی،ص 130

 2 نظر

به مناسبت روز4 ذی الحجه

14 شهریور 1395 توسط افسر جوان...نوری

 
 
تاريخچه كوتاهى از شأن نزول سوره برائت

از آخرين سوره هايى است كه بر پيامبر(ص) در مدينه منوّره نازل گرديد كه داراى يكصد و بيست و نه آيه مى باشد. (علما و مفسران) آغاز نزول آن را در سال نهم هجرت مى دانند.

مطالعه سوره برائت نشان مى دهد كه قسمتى از آن پيش از جنگ تبوك، قسمتى هنگام آمادگى براى جنگ، و بخش ديگرى پس از بازگشت از جنگ نازل شده است.

آغاز اين سوره تا آيه بيست و هشتم، پيش از فرا رسيدن مراسم حجّ نازل گرديده است. آيات آغازين سوره، درباره وضع مشركان و بت پرستان آن زمان بود. اين سوره در مراسم حجّ، توسّط اميرالمؤمنين(ع) به مردم ابلاغ شد.(1)

امّا سؤال شما را با دو نظريه پاسخ مي‌دهيم:

نظريه اوّل: پاسخ از چگونگى شروع سوره فهميده مي‌شود، زيرا سوره با اعلان جنگ به دشمنان و اظهار بيزارى و پيش گرفتن يك روش سخت در مقابل آنان آغاز شده و روشنگر خشم خداوند نسبت به اين گروه است. از اين رو شروع سوره با “بسم الله الرّحمن الرّحيم” كه نشانه دوستى و محبّت و بيان كننده صفت رحمانيت و رحيميت خدا است، تناسبى ندارد.(2)

اين موضوع در روايتى از حضرت على(ع) نقل شده است. مرحوم طبرسى در تفسير مجمع البيان از اميرمؤمنان نقل مى كند: “اين كه “بسم الله الرّحمن الرّحيم” بر سر سوره برائت (توبه) نازل نشده، به اين جهت است كه “بسم الله” براى رحمت و امنيت و امان مي‌باشد، در حالى كه سوره توبه به خاطر عدم امنيت و جهاد با كفّار و بت‌پرستان نازل شده است".(3)

نظريه دوم: گروهى از مفسّران معتقدند سوره توبه دنباله سوره انفال مى باشد، زيرا در سوره انفال درباره پيمان ها سخن گفته شده، ولى سوره توبه در مورد الغاى پيمان‌ها توسط پيمان‌شكنان بحث كرده،‌ از اين رو “بسم الله” ميان اين دو سوره ذكر نشده است،‌ چون در حقيقت يك سوره اند.

روايتى را مرحوم طبرسى از امام صادق(ع) در اين خصوص نقل مى كند: “ألانفال والبراءه واحدٌ؛ انفال و توبه به منزله يك سوره مى باشد".(4)

نظريه اى كه مشهور است، نظريه اوّل است.

(پى نوشت:
1 - آيت الله مكارم شيرازى،‌ تفسير نمونه،‌ ج 7، ص 271.
2 - همان، ص 273.
3 -  مرحوم فضل بن حسن طبرسى،‌ تفسير مجمع البيان،‌ ج 6 - 5، ص 2، چاپ تهران.
4 - مجمع البيان، ‌ج 6 - 5، ذيل سوره برائت،‌ ص 1.)

به نقل از :

مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

 نظر دهید »

همه ی کتب آسمانی به این هشت مطلب باز می گردد...!

12 شهریور 1395 توسط افسر جوان...نوری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حضرت امام صادق (علیه السلام) در یکی از جلسات به شاگردان خود فرمودند: شما [که سالهاست در جلسات شرکت می‌کنید] چه چیزی از من یاد گرفته‌اید؟ یکی از آنها عرض کرد: ٨ مطلب از شما آموختم. حضرت فرمودند: بگو تا بدانم فهیمده‌ای. گفت:

١. دیدم مردم آنچه را دوست دارند، هنگام مرگ از آن جدا می‌شوند. قصد کردم دل به چیزی ببندم که مونس من شود و آن، عمل خیر است. امام فرمودند: به خدا قسم درست فهمیدی.

۲. دیدم عده‌ای از مردم به نسب و نژاد خود و عده‌ای به اموال خود و برخی دیگر به اولاد خود افتخار می‌کنند. اما افتخار بزرگ را در فرمایش خدا دیدم: «گرامی‌ترین شما نزد خدا، با تقواترین شماست.»

امام صادق (ع) فرمودند: اگر من [جعفر بن محمد] ولایت علی (علیه السلام) را داشته باشم بهتر از آنست که فرزند او باشم، چون فرزند علی بودن فضیلتی از جانب خداست اما ولایت او را داشتن، واجب الهی است.

۳. دیدم مردم فقط برای کسب روزی تلاش می‌کنند در حالیکه هدف از زندگی، رسیدن به مقام عبودیّت است. روزی دهنده خداوند است، هم قدرت دارد و هم قوّت. پس به وعده خدا آرام و به کلامش راضی شدم. قصد کردم آنچه را خدا می‌خواهد انجام دهم، نه آنچه را خودم می‌خواهم.

٤. دیدم که بعضی از مردم بخاطر کینه‌ای که از یکدیگر در دل دارند، با هم دشمنی می‌کنند. در حالیکه خداوند فرمود: «شیطان دشمن آشکار شماست، او را نپرستید» پس دشمن خود را شناختم و کینه‌توزی با مردم را کنار گذاشتم.

5. بعضی از مردم در رزق و روزی به یکدیگر حسادت می‌کنند، در حالیکه خداوند روزی مردم را تقسیم کرده است. بعضی را به درجاتی برتری داده است تا بار زندگی عده‌ای دیگر را به دوش بگیرند و آنها را کمک کنند.

وقتی خدا را ضامن روزی دیدم، نسبت به کسی حسادت نکردم و افسوس آنچه را از دست داده‌ام، نخوردم. رحمت خداوند بهتر و بیشتر از آن چیزی است که برای خود جمع کرده‌ام.

٦. دیدم مردم سرگرم دنیا هستند و از آن شادمانند. اما قول خداوند را شنیدم: «کسیکه از مقام پروردگار خود خوف دارد و نفس را از هوی بازدارد، جایگاهش بهشت است» پس عمر را در این صرف کردم که خود را از هوای نفس بازدارم.

7. دیدم سعی مردم در حفظ آن چیزی است که دوست دارند، و من قول خداوند را شنیدم: «هر کسیکه به خدا قرض بدهد، من آن را مضاعف می‌کنم» پس آنچه را که دوست داشتم در راه خدا قرض دادم تا در روز قیامت برای من ذخیره‌ای شود.

٨. دیدم برخی از مردم به سلامت بدن خود، بعضی به اموال خود و عده‌ای دیگر هم به دوستان خود تکیه و اطمینان دارند. اما من فرمایش خداوند در قرآن را شنیدم: «کسیکه تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند، و او را از جاییکه گمان ندارد روزی می‌دهد. و هرکس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را می‌کند» پس من بر خدا توکل کردم.

توکل یعنی بدانی «هیچ‌کس جز خداوند در امور تو مؤثر نیست.»

امام صادق (ع) به شاگردان خود فرمودند: «به خدا قسم، چکیده تعالیم تورات، انجیل، زبور، قرآن و سایر کتابهای آسمانی، به این ٨ مطلبی که او از ما آموخته، بازمی‌گردد.»

منبع:

به نقل از پایگاه خبری تحلیلی قدس انلاین بااندکی تصرف

 2 نظر

این همه ثواب فقط با یک عمل......؟!؟!

03 مرداد 1395 توسط افسر جوان...نوری

مردی از انصار به محضر رسول اکرم(صلی الله علیه آله) آمد و عرض کرد: یا رسول الله (صلی الله علیه آله)! اگر جنازه ای حاضر باشد مجلس عالمی، کدامیک را بیشتر دوست داری که من حضور یابم؟ رسول الله(صلی الله علیه آله) فرمودند: اگر برای تشییع و دفن، کسانی باشند که عهده دار انجام آن شوند، حضور یافتن در مجلس دانشمند، از حاضر شدن در تشییع هزار جنازه و عیادت هزار بیمار و از نماز هزار شب و روزه هزار روز و از هزار صدقه به مستمندان دادن و از هزار حج مستحب و از هزار جنگ مستحب در راه خدا بامال و جان برتر است، کجا اینها با فضیلت حضور در محضر عالم برابری می کند؟

آیا ندانسته ای که اطاعت و عبادت خدا وابسته به علم و دانش است و خیر دنیا و آخرت با علم می باشد و بدی دنیا و آخرت با نادانی است؟؟؟

منبع:

(بحار الانوار، ج1،ص204)

 2 نظر

آیا به ۳۰۰ هزار سال سوختن در جهنم می‌ارزد؟

19 تیر 1395 توسط افسر جوان...نوری

 



وقتی شکمها را از این مالهای حرام پُر کنند، گوشت، پوست، استخوان، رگ، مو، مژه، اعصاب و همه بدنشان از مال حرام تغذیه شده است، اگر بنا باشد نجسی را پاک کنند و به بهشت ببرند، حداقل ۳۰۰ هزار سال در جهنم باید بسوزانند…

به گزارش باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین واکنش خود در رابطه با فیش‌های حقوق نجومی برخی از مدیران در خطبه‌های نماز عید سعید فطر فرمودند: وقتی اشرافی‌گری، اسراف و تجمّل در جامعه وجود داشته باشد و ترویج بشود، این قضایا به دنبالش پیش می‌آید و به وجود می‌آید و همه دنبال این هستند که یک طعمه‌ای به دست بیاورند و خودشان را از آن سیر کنند، شکمها را از این مالهای حرام پُر کنند. با این پدیده بایستی با جدّیّت مقابله بشود.

در این فرمایش معظم‌له مواردی وجود دارد که از دیدگاه قرآن و حدیث قابل بررسی و پرداخت است که از آن جمله تکیه رهبر معظم انقلاب بر حرام بودن این مالهاست.

استاد ارجمند حجت‌الاسلام شیخ حسین انصاریان طی سخنرانی در دهه دوم ماه جمادی الثانی سال 1382 در مهدیه شوش تهران در خصوص عاقبت پر کردن شکم از مال حرام می‌گوید:

پیامبر اسلام (ص) می‌فرماید: «إِن‌َّ اللّهَ حَرَّمَ الجَنَّةَ جَسَداً غَذّی بِحَرامٍ؛ خدای عزّ و جلّ بهشت را بر بدنی که از حرام تغذیه کرده، حرام کرده است»

در قیامت با بدن وارد محشر شود، بگویند: گوشت، پوست، استخوان، رگ، مو، مژه، اعصاب و همه بدنت از مال حرام تغذیه شده است، پس بهشت بر شما حرام است؛ چون در بهشت جای چیزهای نجس نیست.

بگو: خدایا! پاکم کن و بعد به بهشت ببر. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: پاک شدن شما هم خیلی زمان‌بر است، اگر بنا باشد نجسی را پاک کنند و به بهشت ببرند، حداقل 300 هزار سال در جهنم باید بسوزانند تا آن ریشه‌های نجسی دربیاید.

کدام جهنم؟ کدام 300 هزار سال؟ 300 هزار سالی که خدا در قرآن می‌فرماید: هر روزش مطابق با 50 هزار سال دنیاست.

امام باقر(ع) می‌فرماید:«والجّنة‌ لا یدخلها الاّ طَیّب؛ جز پاکان، کسی را به بهشت راه نمی‌دهند» باید پاک باشد.

غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند/ پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز

 

 5 نظر

ایمان و عمل صالح در کلام رهبرمعظم انقلاب

22 خرداد 1395 توسط افسر جوان...نوری

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در ایام ماه مبارک رمضان، به صورت روزانه توصیه‌های کاربردی که رهبر انقلاب درباره نماز، نهج‌البلاغه، قرآن و معنویت در بیاناتشان به آن پرداخته‌اند را در ایام ماه مبارک رمضان منتشر می‌نماید که در زیر می خوانیم:

حضرت می فرمایند: «سبیل ابلج المنهاج انورالسّراج»؛ ایمان، راهی است که مسیر آن کاملاً روشن است. ایمان، فروزنده ترین چراغ است. مراد از ایمان در این عبارت امیرالمؤمنین (علیه الصّلاةوالسّلام)، ایمان دینی است؛ یعنی ایمان به خدا و روز جزا و پیغمبر، و همین ایمانی که ادیان مردم را به آن فرا می خوانند. البته اهمیت مطلق ایمان معلوم است؛ چون ایمان پایه ی عمل و حرکت انسان است. تا انسان به چیزی دلسپرده و گرویده نباشد، در راه آن حرکت نمی کند. ایمان با علم فرق دارد. انسان گاهی به حقیقتی عالم است، اما گرویده ی به آن نیست. یعنی در ایمان، فقط دانا بودن و عالم به صدق بودن کافی نیست؛ چیزی اضافه ی بر این علم لازم است.

البته ایمان بدون علم هم ممکن نیست - ایمان با شک و تردید معنا ندارد - اما علم به تنهایی هم برای ایمان کافی نیست؛ کما این که می بینید قرآن درباره ی موسی و قضایای فرعون می فرماید: «و جحدوا بها واستیقنتها انفسهم ظلما و علوّا»؛ یعنی وقتی موسی دعوت خودش را مطرح کرد، ملأ فرعونی فهمیدند او راست می گوید و حقیقت است؛ اما بعد از آن که موسی این معجزه ی عجیب را نشان داد و بعد از آن که ساحران و جادوگران - که تصور می شد کار موسی هم از قبیل کار آنهاست - خودشان اعتراف کردند این از نوع کار آنها نیست و با وجود تهدید فرعون سجده کردند و به موسی ایمان آوردند و مرگ را پذیرا شدند، برای آنها روشن شد که موسی حقیقت می گوید؛ اما در عین حال این حقیقت را انکار کردند؛ «جحدوا بها واستیقنتها انفسهم». یقین داشتند که موسی راست می گوید، اما در عین حال انکار کردند. چرا؟ زیرا «ظلما و علّوا»؛ به خاطر این که استکبار و هواهای نفسانی شان و ظلمی که می خواستند بکنند، نمی گذاشت تسلیم شوند.

ایمان و گرویدن، نوعی تسلیم است؛ تسلیم حقیقتی شدن. گاهی انسان حقیقت را می فهمد، اما دلِ خود را تسلیم این حقیقت نمی کند و در مقابل آن می ایستد. لذا می بینید در مقابل علم، جهل و شک است؛ اما در مقابل ایمان، جهل نمی آورند؛ در مقابل ایمان، کفر می آورند؛ یعنی پوشاندن. انسان گاهی حقیقتی را قبول دارد، اما آن را می پوشاند و پنهان می کند. نقطه ی مقابل پوشاندن، ایمان است؛ یعنی دل سپردن، گرویدن، سر سپردن، حقیقت را با همه ی وجود پذیرفتن و در مقابل آن تسلیم شدن. هر چیزی که شما آن را حقیقت می پندارید، اگر به آن ایمان آوردید، این می شود پایه ی عمل شما. امروز شما می بینید عده یی با حرارتِ تمام از فلان مبنای اقتصادی یا اجتماعی دفاع و برای آن سرمایه گذاری می کنند. مثال واضح تر، وجود گرایشهای مارکسیستی در دوره ی جوانیِ خودمان است که بعضی از شماها هم آن دوره را درک کرده اید. عده یی واقعاً در مقابل آن مفاهیم مارکسیستی حاضر بودند جان خودشان را بدهند. اینها دل سپرده و ایمان آورده بودند. این ایمان، منشأ عمل می شود؛ آن هم عملی به این دشواری؛ مبارزه کردن و در میدان بودن و کشتن و کشته شدن. اگر ایمان به مبنایی وجود داشت، آن انسان می شود خودکار به سمت هدفهای آن ایمان؛ لازم نیست دایماً به او تذکر دهند. ایمان، عمل را به دنبال می آورد، که در جمله ی بعدی این را عرض می کنیم.

گفتیم در این جا مراد امیرالمؤمنین ایمان دینی است؛ ایمان به یک شی ء باطل و ایمان به بت و بتمداری نیست؛ ایمان به خدای لاشریک له و ایمان به نبوتها و ایمان به حقایق و ایمان به قیامت است. می فرماید: «سبیل ابلج المنهاج»؛ یعنی مسیر این راه، بسیار روشن است. اگر کسی با عقل و فطرتِ خود وارد این میدان شود، راه را روشن و بی تردید و بی شبهه می بیند؛ «انورالسّراج» است. بعد دنباله اش این است: «فبالأیمان یستدلّ علی الصّالحات»؛ از راه ایمان، انسان به اعمال صالح می رسد. ایمان است که انسان را می کشاند و به عمل صالح دلالت می کند. بعد بلافاصله می فرماید: «و بالصّالحات یستدلّ علی الأیمان»(۱)؛ عمل صالح هم انسان را به ایمان دلالت می کند. یعنی یک تأثیر و تأثر متقابل وجود دارد. به نظر من این نکته ی خیلی مهمی است. ما باید ایمان خود را با عمل صالح تقویت کنیم؛ کمااین که عمل صالح را باید از راه ایمان بشناسیم. ۱۳۸۳/۰۸/۲۰

۱) نهج‌البلاغه خطبه شماره ۱۵۶:
از سخنان آن حضرت است خطاب به اهل بصره در خبر از پیشامدهای سخت
… راه خدا روشن‌ترین راه، و پر فروغ‌ترین چراغ است. به ایمان بر اعمال شایسته استدلال می‌شود، و به اعمال شایسته بر ایمان دلیل می‌آورند، ساختمان علم با ایمان آباد می‌گردد، و انسان به سبب دانش از مرگ هراسان می‌شود، و با مرگ دنیای آدمی پایان می‌پذیرد، و با دنیا آخرت به دست می‌آید، با قیامت بهشت برای پرهیزکاران نزدیک، و دوزخ برای گمراهان آشکار می‌گردد، مردمان را چاره‌ای از قیامت نیست، که در میدان مسابقه آن با سرعت به جانب آخرین جایگاه روان می‌شوند….

 3 نظر

خدا دینش را با آنان زنده مى‌کند...!

13 خرداد 1395 توسط افسر جوان...نوری

امام زمان حضرت مهدی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: اوصیا کسانى هستند که خداوند متعال، دینش را با آنان زنده مى‌کند، و نورش را با آنان کاملاً مى‌گسترد و سیطره مى‌دهد.
خداوند میان آنان و برادران و عموزادگان و دیگر خویشاوندانشان تفاوت آشکارى گذاشته است که به سبب آن، حجّت از غیر حجّت، و امام از مأموم، شناخته مى‌شود.
آن تفاوت آشکار این است که آنان را از گناهان محفوظ و مصون داشته، از عیوب مبرّا کرده، از پلیدى پاک گردانیده، از اشتباه منزهشان داشته، آنان را خزانه داران علم و حکمت و پرده داران سرّ خود قرار داده و آنان را با دلیل‎ها تأیید کرده است.
اگر این گونه نبود، همه مردم با هم یکسان بودند و هر کس مى توانست ادعاى امامت کند که در این حال، حقّ از باطل و عالم از جاهل، تشخیص داده نمى‌شد.

منبع:

«الغیبة، طوسى، ص۲۸۸، ح۲۴۶؛ احتجاج، ج۲، ص۲۸۰؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۹۴»

 نظر دهید »

بهشتی ‌ترین نقطه ایران عزیز....!

10 اردیبهشت 1395 توسط افسر جوان...نوری

مهران مدیری بهشتی ترین نقطه ایران را معرفی کرد
طنزپرداز مشهور ایرانی حرف از محلی می زند که آن را بهشتی ترین نقطه ایران می داند.
به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهران مدیری در گفت و گو با یکی از رسانه ها از ارادت خاصی که به امام رضا (علیه السلام) دارد گفته و حرم ایشان را تنها محل آرامش خود دانسته است.
بخشی از این گفتگو حالا در فضای مجازی و کانال های تلگرامی به اشتراک گذاشته شده است.
مهران مدیری می گوید: زیارت رفتن یک رویه ثابت در زندگی ما بود و البته امروز در پنجاه سالگی، آرامش را تنها متعلق به بهشتی ‌ترین نقطه ایران عزیز، یعنی حرم امام رضا(علیه السلام) می‌دانم.

منبع:

nardeboom.ir

 نظر دهید »

دانشمندان غربی هم امام مارا شناختند...!

02 اردیبهشت 1395 توسط افسر جوان...نوری


گابريل دانگيري درباره شخصيت علي (ع) مي گويد:
شخصيت علي (علیه سلام) داراي دو خاصيت برجسته و ممتاز است که در هيچ يک از قهرمانان بزرگ نمي توان يافت نخست آنکه علي (علیه سلام) در عين حال که عنوان قهرماني و امام هر دو را دارا بود.
سردار جنگي شکست ناپذير و عالم الهي و فصيح ترين خطباي صدر اسلام بشمار مي رفت. آيا ممکن است (رولان) و (بايار) دو قهرمان مشهور تاريخ اروپا را تصور کرد که متون مقدس را استادانه تفسير نموده و نکات مهم تورات و انجيل را شرح داده و از بالاي منبر نطق نموده و بغرنج ترين معضلات قانون مدني و قانون جزا راحل نمايند؟
آيا مي توان (سن تماس داکن) و (سن ژان کريز و ستوم) يا(سونه) روحاني بزرگ مذهب را در نظر مجسم کرد که شمشير بدست به خيل دشمنان هجوم کرده و ديوارهاي محکم ترين دژها را فرو ريزند؟
خاصيت دوم علي (علیه سلام) اين است که از نظر تمام مذاهب اسلام مورد ستايش و تکريم است و بي آنکه او خود خواسته باشد، تمام فرق و مذاهب اسلامي او را پيشواي خود مي شناسند، در صورتي که پيشواياني از قبيل (نسطوريوس ) و (فوسيوس) و (لوتر) فقط مورد احترام کليساهاي خود هستند و از نظر کليساهاي ديگر طرد شده اند.
علي (علیه سلام) خطيبي زبردست و نويسنده اي توانا و قاضي عاليقدري مي باشد و در صف مؤسسين و واضعين مکتب ها مقام اول را دارد، و مکاتبي که او تاسيس نموده از لحاظ صراحت و روشني و استحکام منطق و همچنين از لحاظ تمايل بارز آنها به ترقي و تجدد امتياز دارد.
علي (علیه سلام) بلند همتي و نجابت را براستي از حد گذرانده بود، بلاغت علي (علیه سلام) به پايه اي است که گوئي سخن را مانند جواهر تراشي مي دهد.

ميخائيل نعيمه مسيحي مي گويد:
البته قهرمانيهاي علي (علیه سلام) فقط منحصر به ميدان کارزار نيست بلکه او در روشن انديشي، پاکي وجدان، شيوايي بيان، عمق و کمال انسانيت، شور و حرارت ايمان، بلندي همت و فکر، ياوري و هواداري از رنجديده ها و ستم کشيده ها در قبال جفاکاران و ستم پيشگان، فروتني در مقابل حق هر کجا که تجلي کند نيز قهرمان بوده و به هر اندازه که از زمان آن بگذرد هميشه پناهگاه پرمايه اي است که امروز و هر روز ديگري که شوق ما براي پي ريزي اجتماع و زندگي سعادتمندانه و فاصله اي شديد مي شود بسوي آن رو مي کنيم.
در واقع بر مورخ و نويسنده اي به هر اندازه که با هوش و با شخصيت نکته سنج نابغه هم باشد امکان ندارد که

ادامه »

 7 نظر

بصیرت

23 آذر 1394 توسط افسر جوان...نوری








ایا با وجود ادعای افسری جنگ نرم وعشق به امیرالمومنین (ع)وولایت ورهبری و شعارها و……کاری هم برای جامعه وکار فرهنگی کرده اید؟؟؟

 یا باوجود این ایام محرم کمی هم شعور حسینی پیدا کرده ایم؟؟؟یا فق چسبیده ایم به شور!…

 گاهی برای مجلس امام حسین وکارفرهنگی واجبمونوزیرپا میزاریم و میریم مستحبات انجام میدیم مثل(ابن ملجم که یار امام علی بودو به اقا عشق می ورزید…عمر که معلم قرآن بود…..اره بصیرت یعنی بدانیم شمر در جنگ صفین پشت امام بود و اونوقت همون ادم در کربلا سر امام حسین را به نیزه میزند….)

  اینه که کارای فرهنگیمون تاثیری نمیزاره…وتازه نتیجه معکوس هم داره …

3شهریور1359 امام اعلام جنگ کردند…خب شما بگید چند سال است رهبر اعلام جنگ فرهنگی کردند؟؟؟

 اقاتو سال 86 باناتو(همه برعلیه یکی جمع شوند) فرهنگی گفتند ما افسر جنگ نرم می خواییم….نگفتن سرباز..بلکه افسر جنگ نرم…افسر کسیه که خودش تو راهه و چند نفرم زیر دستش داره…نه که تازه بره تو صف وایسه و…اره اقا همچین کسی رو میخوان..

 دشمن نفوذ کرده

 شبیه خون هم زده

 بعضیا شیمیایی شدن …بعضیا زخمی…و…..خیلیا هم بوشون همه جاروگرفه….اولین شبیه خون ما در دانشگاها بوده

 باید تشکیلاتی عمل کنیم استعداد یابی کنیم و از همه مهم تر دشمن شناسی….دشمن نمیگه موتو بیار بیرون و زورکنه باحجاب شو نه….ازبچگی رومون کار کرده با الگوهایی مثل باربی و….ماهواره یا…اصلا میدونیم چی هست چقد راجب ماهواره اطلاعات پیدا کردیم؟؟؟چقد حرف زدی و الگو ساختی؟؟؟ فقط گفتی حرام است و…دشمن فهمید تو ایران یه روحانی چقد ارزش داره با یه فتواش همه میریزن بیرون و…

 اونام اومدن باارزش های ما مبارزه کنن باروشحانیت ما…وباکم ارزش کردن اونا…چقد تو فیلم و سریال ما نفوذ کردن؟؟؟چقد چهره اسلام رو خراب کردن؟؟؟بچها خودمون جوونامون تا اسم روحانی و دین میاد وسط….وای به حال ما….

 ما چیکار کردیم؟؟؟بچها تعمه بعدی و ارزش مهم ما امام حسین و عاشوراست….وخیلی روش کارشده هرروز وظیفه ما سنگین تر…..

 حواسمون باشه که حواسشون به ما هست…..

 نظر دهید »

آیتم ها

  • حفظ زبان !!!
  • افشاگری_درباره_گناهان❗️
  • اخلاق ناب فرماندهی....
  • سلام مراهم برسان...
  • قرآن کتاب هدایت بشر به سوی کمال است
  • ملاک درک رحمت رحیمی خداوند، تبعیت از امام است
  • ساده ترین راه حاجت گرفتن از جوادالائمه
  • چگونه همنشین خدا شویم؟
  • درجه ای بالاتر از شهادت....!
  • نماز تهجد چیست؟ /آثار و برکات این نماز که از آن بی خبرید

درباره وبلاگ من...

تقدیم به امام زمان(عج) در این وبلاگ از مطالب به روز و مناسبتی بصیرتی و مذهبی باموضوعات مختلف استفاده شده.امیدوارم موردپسند امام عصر(عج)باشد
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس