یک هیچ به نفع من....! 01 مرداد 1395 توسط افسر جوان...نوری صبح زود همین که از خانه بیرون زد گفت : مسابقه می دیم از الان تا شب در همین وقت ، چشمش به دختری که از سر کوچه می آمد افتاد نگاهش را کج کرد و به شیطان گفت : فعلا یک هیچ - به نفع من… منبع: وبلاگ جملات زیبا، عارفانه مطلب قبلیمطلب بعدی