افسر جوان فضای مجازی

خدایا بصیرمان باش تا از مصیر برنگردیم!
  • خانه 
  • تماس  

سلام مراهم برسان...

09 مهر 1398 توسط افسر جوان...نوری

امروز یکی از دوستام راهی کربلا شد منم خیلی دوست داشتم راهی کربلا باشم اما اقا نطلبید.

داشتم باخودم فکر میکردم که چه گناهی انجام دادم که اقا منو نطلبیده که….

 یاد حدیثی از امام صادق (علیه السلام) افتادم که میفرمایند:فرشته ای به نام فطرس به خاطر سستی کردن در وظیفه اش بال هایش میشکند و به زمین تبعید میشود بعداز هفتصدسال عبادت امام حسین علیه السلام به دنیا امد و جبرئیل با هفتاد فرشته برای تبریک این میلاد امد که این فرشته در راه خانه پیامبر (صلی الله علیه)به انها برخورد میکندو از انها درخواست میکند که اورا با خود ببرندو بعد این فرسته دست های خود را به قنداقه ی امام حسین (علیه السلام )میمالد و بال هایش برمی گردد و به جایگاه اولش می رود این فرشته تصمیم گرفت برای جبران این شفاعت وظیفه صلوات و سلام رسانی دوست داران امام حسین (علیه السلام) را به عهده بگیرد و وظیفه این فرشته شد رساندن صلوات و سلام رسانی دوست داران امام حسین (علیه السلام )به ایشان….1

اقا جان با این حدیث دلم به این خوش شد که اگر راهی کرببلایت نشدم حداقل سلامم به شما میرسد.

1. ابن قولویه، 1356 ش، ص66

به قلم خودم

 3 نظر

سخنراني طوفاني امام موسي صدر پيرامون حضرت زينب کبري سلام الله عليها...

05 آبان 1395 توسط افسر جوان...نوری

بسم الله الرحمن الرحیم،

والحمدلله رب العالمین، و الصلوه و السلام علی سیدنا محمد و علی آله
الطیبین الطاهرین
با گذشت ایامی چند از واقعه كربلا، بزرگی مصیبت و عبرت آموزی از پی آمدهای آن را فراموش
نمی‌كنیم. واقعیت این است كه تأثیر مصیبت پس از وقوع آن، بیشتر از احساس آن، پیش از
وقوعش است. افزون بر این معمولاً پیامدهای ستیز و فداكاری پس از پایان نبرد آشكار می‌شود.
روز عاشورا امام حسین (علیه السلام) و مردان همراهش، حتی جوانان و پاره ای از خردسالان نیز كشته
شدند. بنابر آنچه در كتب تاریخ آمده است، در خیمه‌ها و اهل بیت امام حسین تنها دو مرد زنده
ماندند: شخص اول علی بن الحسین، امام زین العابدین، بود. او بیمار بود و گمان بردند كه او در
حال احتضار است، و عمر او دیری نمی‌پاید. او را رها كردند، و نیازی به كشتن او احساس نكردند،
زیرا گمان كردند كه او خود خواهد مرد.
جوان دیگری كه به شكل شگفت انگیزی از مرگ نجات یافت، حسن مثنی، فرزند امام حسن بود.
او به شدت جراحت دیده بود، و در میان كشتگان بر زمین افتاده بود، بی هیچ حركتی یا نشانی از
حیات.
پس از آنكه شعله‌های آتش نبرد فرو نشست، و خواستند زخمی‌ها را (كشته شدگان) به خاك
بسپارند، او را زنده یافتند. درمانش كردند و بدین ترتیب او در چادر و میان اسرا ماند. در برخی كتب
مقاتل رویدادهایی از او در مجلس ابن زیاد و یزید و همچنین در راه آمده است. اما غیر از این دو،
همه كشته شدند، و نقش اصلی‌برای پایان دادن به رسالت امام حسین بر دوش حضرت زینب(س)
باقی ماند، و او این وظیفه دشوار را به بهترین شكل ممكن به انجام رساند.
بی‌شك او به همه مصیبت‌هایی كه در روز عاشورا امام حسین به چشم دید، دچار شد، همچنین
او مصیبت از دست دادن امام حسین را نیز لمس كرد. اما پس این مصیبت‌ها او وظایفی داشت.
نخستین آنها پاسداری از عزت امام حسین و نمایاندن او به عنوان مظهر قدرت است؛ نه اینكه آن را
ناتوان، ترسو و ضعیف نشان دهد. چنانكه پیش از این گفته‌ام، امام حسین با فداكاری‌های گوناگون
یارانش، و با آماده ساختن زنها، خصوصاً حضرت زینب برای رویارویی با این مصیبت‌ها، زمینه را برای
این مسأله فراهم كرد، تا در چهره آنان نشانی از ناتوانی و خواری نمایان نشود و فریاد و ناله و
شیون نكنند. این گونه مسائل ابداً در كربلا نبود. امام حسین نیز در روز عاشورا بر این امر تأكید
داشت. یعنی در روز عاشورا، كه یاران امام حسین برای مرگ پیش دستی می كردند. شاعر نیز
چنین وصفشان می گوید:
لبسوا القلوب علی الدروع كأنما یتهافتون علی ذهاب الانفس
آنها بر مرگ پیشی می گرفتند، گویی به برترین جاها و زیباترین آرزوها می رسند. خاندان حسین
(علیه السلام) این گونه بر یكدیگر سبقت می‌گرفتند و هر كدام از آنها می‌خواست كه با اصرار و پافشاری در
برابر دشمن، بدون توجه به مرگ، با شجاعت بایستد، این همه، هدفمند بوده است، تا در تاریخ
روشن شود كه راه راست و اثر ایمان و معنای عزت و بزرگی چیست؟
امام حسین(علیه السلام) شخصاً به این مسأله به خوبی توجه داشت: همچون ناتوانان در صحنه ظاهر
نمی‌شد. بر فرزندان نمی‌گریست، و برای كشته شدگان مویه نمی‌كرد. در برابر دشمنان و غمها و
مصیبت‌ها ناتوانی نشان نمی‌داد. سخن معروف درباره او را شنیده‌اید: «فوالله ما رأیت مكسوراً قط
قد قتل ولده و اهل بیته، أربط جأشاً ولا أقوی جناناً من الحسین». در این عبارت آنچه نمایان است
اراده، استواری، روشنایی در چهره و صلابت در موضع است. پس از همه این مصیبت‌ها باز هم
همان موضع را، به روشنی نزد بانوان در همه شرایط این ایام و مصیبت‌ها، می‌بینیم؛ یعنی موضع
قدرت و بی‌توجهی و بی‌اهمیتی به مرگ، جراحت و تشنگی و دشمن آنچه پس از دفن اجساد
سپاه عمر سعد رویداد برای ما بسنده است. سپاه عمر سعد، كشته شدگانشان را دفن كردند.
اجساد امام حسین(ع) و خاندانش و یارانش بر زمین ماندند. زمانی كه بر آن شدند كه از كربلا به
كوفه بروند، خاندان امام حسین، زنان و مادران و خواهران را از كنار قتلگاه و كشته شدگان
گذراندند. یعنی كوشیدند تا آنچه در نبرد برای كشته‌ها اتفاق افتاده بود، آشكار سازند. چرا این كار
را كردند؟
برای اینكه آنچه امام حسین(ع) بدان می‌اندیشید، بی‌ثمر سازند. امام حسین می‌خواست در
زندگی و پس از مرگش نیز با قدرت ظاهر شود، اما آنها می‌خواستند كه حسین را پیش و پس از
مرگش ناتوان نشان دهند. می‌خواستند زنان را در برابر اجساد بیاورند، تا آنها برای اظهار عجر
كشته شدگان و آرامششان بگریند، غمزده شوند، ناله كنند، و عجز و ضعف آنها ظاهر گردد.
این صحنه دلهره آور را تصور كنید. زنان و فرزندان را در برابر اجساد آورده‌اند، هر یك از زنان برادر،
همسر یا فرزندی در میان كشته شده‌ها دارد، اما گریه نمی‌كند. آنها وظیفه داشتند كه از زینب
پیروی كنند. حضرت زینب سرور آنها بود، پس در همه امور از او پیروی می كردند.
پشت سر حضرت زینب می‌رفتند. حضرت زینب، در جلوی آنها به جسد پاره پاره امام حسین(ع)
رسید، جسدی كه حتی یك عضو سالم در آن دیده نمی‌شد. اما با این حال جسد پوشیده از تیر و
شمشیر و نیزه و سنگ بود، آنچنان كه چیزی از آن پیدا نبود. نیازی نیست تاریخ این حوادث روشن
را به ما بگوید. زینب آمد و نزدیك حسین ایستاد و سنگها و نیزه‌ها و شمشیرها را كنار زد و با دو
دستش جسد امام حسین را بلند كرد و گفت: «اللهم تقبل منا هذا القربان»
این قهرمانی را تصور كنید، حسین برای زینب(س) همه چیز است. بزرگان، قهرمانان و كوه‌ها در
برابر این صحنه ناتوانند، اما زینب ابداً چنین نیست: «اللهم تقبل منا هذا القربان»
با این سخن، اعلام داشت كه این كار به اراده و خواست خودمان بوده است، نه اینكه بر ما تحمیل
شده باشد. هیچ كس نگفت بیایید و كشته شوید. هیچ كس نگفت كه برخیزید و هیچكس از ما
این كار را نخواست. ما با آزادی كامل آمدیم و این موضع را برگزیدیم. آنچه بدست آوردیم، نتیجة
خواست و اراده خودمان است. ما حسین را برای دین خدا قربانی كردیم و از خدا می خواهیم كه
این قربانی را از ما بپذیرد، و چیزهای دیگر، اصلاً مهم نیست. چنانكه در مجلس ابن زیاد وقتی از او
می پرسد چگونه یافتی آنچه را خداوند با برادرت كرد؟ گفت: «والله ما رأیت الا جمیلا، هؤلاء رجال
كتب الله علیهم القتل فبرزوا إلی مضاجعهم».(به ادامه مطلب رجوع شود)

ادامه »

 2 نظر

دو جریان مهم فرهنگ ساز!

29 مهر 1395 توسط افسر جوان...نوری

واقعه عظیم عاشورا، محصول یک اتفاق نبوده است. جریان فرهنگی که پیش از آن حکومت امام علی و امام حسن علیهما السلام را تحت تاثیر خود قرار داده بود نیز، متاثر از همین جریان است.

پذیرش القائات فرهنگی و تبعیت و دنباله روی از چیزهایی که از جریانی به فرد و یا جامعه القاء می شود، عامل تعیین کننده مهمّی در فرهنگ و رویکردهای رفتاری و شکل گیری سرنوشت جامعه است. از اول آفرینش و در طول تاریخ زندگی انسان ها، دو جریان متضاد، بر فکر و فرهنگ و رفتار انسان ها تأثیر گذاشته است. به هر نسبتی که مردم از آنها پذیرفته اند، مطابق همان، فرهنگ شان شکل گرفته و در عملشان رویکرد داشته و نمایان شده است. یک جریان کوشش داشته که انسان ها را از زندگی صرفاً مادّی فرا آورده و به سوی همه خوبی ها پیش برد. عدالت، امانت، صداقت، عزّت، نوع دوستی، خدمت به خلق، پاک دامنی و دیگر خوبی ها را در راستای خداشناسی و خداگرایی، در میان افراد جامعه تحقق بخشد. در ادبیات مذهبی و فرهنگ الهی، این جریان را «جریان زنده نگه داشتن معروف» می توان نام نهاد. جریان دیگر، جریانی است که با جریان فوق تضاد دارد و در طول تاریخ کوشش داشته که مردم جوامع را در دام ستمگری، خیانت، ذلّت، خود خواهی، افسادگری، عصیان، طغیان و بی بند و باری، لذّت طلبی از نوع حیوانی و سرانجام سقوط در وادی نکبت و مرگ ذلّت بار گرفتار سازد. این جریان در ادبیات دینی و مذهبی بنام «جریان منکرات» شناخته می شود.
قرآن اعلام می کند که جریان احیای معروف، راه خدایی و روش الهی است:
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبی وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛ البته خداوند فرمان می دهد به عدالت و نیکی به دیگران و عطا و کمک به بستگان و نزدیکان و باز می دارد از فحشاء و زشتی و تجاوز و ستم بر دیگران، شما را پند می دهد به امید آنکه شما تذکر یابید و آگاه گردید».
واقعه عظیم عاشورا، محصول یک اتفاق نبوده است. جریان فرهنگی که پیش از آن حکومت امام علی و امام حسن علیهما السلام را تحت تاثیر خود قرار داده بود نیز، متاثر از همین جریان است.

جریانی دیگر و روش دیگر، راه شیطان و روش پیروان شیطان است و البته هر کس از شیطان تبعیت کند، بر او مسلط می شود!
«إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ؛ از گام های شیطان تبعیت نکنید؛ زیرا برای شما دشمنی آشکار است. او فقط به زشتی ها و فحشاء فرمان می دهد و به اینکه چیزهایی را که نمی دانید به خدا نسبت دهید»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از گام های شیطان تبعیت نکنید و هرکس گام های شیطان را دنبال کند، پس او به فحشاء و زشتی ها فرمان می دهد…»
این دو جریان در تمام طول مسیر حرکت حضرت امام حسین علیه السلام که منجر به واقعه مصیبت بار عاشورا شد، کاملا بارز و هویداست و ایشان، علت حرکت خود را این گونه بیان می دارند: «إِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لا بَطَرًا وَ لا مُفْسِدًا وَ لا ظالِمًا وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی (صلی الله علیه وآله وسلم) أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ أَنْهی عَنِ المُنْكَرِ وَ أَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ أَبی عَلِی بْنِ أَبیطالب: من از روی خودخواهی و خوشگذرانی و یا بری فساد و ستمگری قیام نكردم، بلكه قیام من بری اصلاح در امّت جدّم می باشد، می خواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم و به سیره و روش جدّم و پدرم علی بن ابیطالب عمل كنم.

منابع:
دانشنامه امام حسین علیه السلام
امام حسین (ع) و دو جریان در گستره تاریخ
سایت شهید آوینی

برگرفته از سایتhttp://www.shahrekhabar.com/cultural/147690954079576

 1 نظر

راهکار امام سجاد(علیه السلام) برای در امان ماندن از سختی صحرای محشر...

24 مهر 1395 توسط افسر جوان...نوری

امام سجاد عليه السلام فرمود:

سه حالت و خصلت در هر يك از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهي مي باشد و از سختي ها صحراي محشر در امان است:

اوّل آن كه در كارگشايي و كمك به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد.

دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتي بينديشد كه كاري را كه مي خواهد انجام دهد يا هر سخني را كه مي خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودي خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او مي باشد.

سوّم قبل از عيب جويي و بازگويي عيب ديگران، سعي كند عيب هاي خود را برطرف نمايد.

منبع:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=98

 3 نظر

ماجرای شهادت عبدالله بن الحسن(ع) به روایت رهبر معظم انقلاب + فیلم

16 مهر 1395 توسط افسر جوان...نوری

پیوند: http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/07/16/1206706/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B9-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8

وقتى فهمید عمویش در وسط میدان روى زمین افتاده است، با شتاب آمد و وقتی رسید یکى از سربازان خبیث ابن‌‌‌زیاد شمشیر را بلند کرده بود که بر بدن مجروح ابى‌‌عبدالله(ع) بزند، این بچه آنقدر ناراحت شد که دست کوچکش را بی‌اختیار جلوی شمشیر گرفت…

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، «عبدالله» کودک چند ساله امام مجتبی(ع) و مادر وی دختر «شلیل بن عبدالله بجلّی» بوده است. (1) عبدالله پسر امام مجتبی(ع) هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و در خیمه‌‌گاه با اهل‌بیت به سر می‌‌برد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، از خیمه‌‌گاه بیرون دوید، او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(ع) آورد و در کنار عمویش ایستاد، حضرت زینب(س) او را دنبال کرد و تلاش می‌کرد آن کودک را نگه دارد، امام حسین(ع) به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه»، ای خواهرم! او را نگهدارید، آن کودک از اینکه بازداشته شود، سخت امتناع می‌‌ورزید، او به عمه‌‌اش گفت: «والله لا افارق عمّی، سوگند به خدا از عمویم جدا نمی‌‌شوم». (2)

متن بیانات رهبر معظم انقلاب که در این فیلم می‌‌بینید به شرح ذیل است:

«وقتى که حسین‌ بن‌ على (علیه‌‌السلام) از اسب روى زمین افتاد - یعنى در آن لحظات آخر - و اسب بى‌‌صاحب امام حسین به خیمه‌‌ها برگشت و زن و بچه و اهل حرم فهمیدند که حادثه براى حضرت ابى‌‌عبدالله پیش آمده است، خب هر کدام یک عکس‌‌العملى نشان دادند، یک بچه یازده ساله‌‌اى بود که در آغوش امام حسین (علیه‌‌السلام) بزرگ شده بود؛ در حادثه کربلا ده سال از شهادت امام حسن مى‌‌گذشت، یعنى این بچه از یک سالگى در دامان عمو تربیت پیدا کرده بود و با عمو مثل پدرانس گرفته بود، شاید به خاطر اینکه بچه یتیم بود، امام حسین (علیه‌‌السلام) از فرزندان خودش هم بیشتر به او محبت مى‌‌کرده. خب پیدا است که یک چنین محبتى چگونه این بچه را سراسیمه کرد، وقتى فهمید عمویش در وسط میدان روى زمین افتاده است، با شتاب آمد و بالاى سر أبى‌‌عبدالله (علیه‌‌السلام)رسید، آنطورى که نقل کردند و نوشتند، هنگامى که این بچه رسید یکى از سربازان خبیث و قسى‌‌القلب ابن‌‌زیاد شمشیر را بلند کرده بود که بر بدن مجروح ابى‌‌عبدالله فرود بیاورد، این بچه در همین حال رسید که دید عمویش روى زمین افتاده و یک ظالمى هم شمشیر بلند کرده که فرود بیاورد، این بچه آنقدر ناراحت و سراسیمه شد که این دستهاى کوچک خودش را بى‌‌اختیار جلوى شمشیر گرفت، اما این کار موجب نشد که آن حیوان درنده شمشیر را فرود نیاورد، شمشیر را فرود آورد و دست این بچه قطع و فریاد این بچه بلند شد، بنا کرد استغاثه کردن، اما این گرگ خونخوار به همین هم اکتفا نکرد، پشت سر این بچه رفت، بچه یازده ساله را روى زمین انداخت و او را به شهادت رساند، اینجا بود که امام حسین خیلى منقلب شد، کارى هم از او برنمى‌‌آید، در مقابل چشم او این عزیز دلش را، این یتیم برادرش را، این بچه‌ یازده ساله را دارند مى‌‌کشند، این بود که اینجا دست به دعا برداشت و از ته دل این مردم را نفرین کرد و صدا زد «اللّهم أمسک عنهم قطر السماء» خدایا! باران رحمتت را بر این مردم حرام کن.

1ـ ابصارالعین، ص 73
2ـ الارشاد، ج 2، ص110

دانلود کلیپ تصویری رهبر

 3 نظر

چرا گریه بر امام حسین(ع) این همه ثواب دارد؟

15 مهر 1395 توسط افسر جوان...نوری

پیوند: http://www.seratnews.ir/fa/news/140418/%D8%AB%D9%88%D8%A7%D8%A8-%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%B9

در کتب معتبر حدیث، روایات زیادی از ائمه معصومین (ع) در مورد ثواب بسیار زیاد و اعجاب انگیز برای گریه کنندگان و عزاداران حضرت سیدالشهدا نقل شده است.

يكى از این روايات، روايت “ريان بن شبيب” از حضرت ثامن الائمه امام رضا عليه السلام است. سند این روايت بسيار جالب است زيرا بيست و نه نفر از راویان آن، همگى از محدثين بزرگ و دانشمـندان عـالى مـقـام اند.

بر حسب این روایت، ریان ابن شبیب می‌گوید حضرت امام رضا علیه السلام به من فرمودند:
محرم، ماهى است كه اعراب جاهليت بخاطر احترامش ظلم و ستم و كشت و كشتار را در آن ماه حرام كرده بودند و اين امت با اين كه به حرمت اين ماه آشنائى و شناخت داشت، احترام پيامبر خود را رعايت نكردند و در اين ماه فرزندان پيامبر خود را كشتند و زنانشان را اسير نمودند و اموالشان را غارت كردند؛ پس خدا هرگز آنها را نيامرزد.

پـسر شبيب، اگر مى خواهى ثواب شهداى كربلا نصيبت شود هنگامى كه ياد شهداى كربلا را مى كنى بگو: كاش من هم با آنها بودم و از فوز و سعادت بزرگ بهره مند مى شدم.

پـسر شبيب، اگـر مـى خـواهى براى چيزى گريه كنى، براى حسين بن على بن ابيطالب عليه السلام گريه كن كه او را ذبح كردند همان طور كه گوسفند را ذبح مى كنند و از اهل بيت او هم هيجده نفـر را با او به شهادت رساندند كه در روى زمـين مثل و مانند نداشتند…

پسر شبيب، اگر براى حسين چنان گريه كنى كه اشك هايت بر گونه هايت جارى شود خداوند همه گناهان كوچك و بزرگ ترا مى آمرزد، اندك باشد يا بسيار.

پـسر شبيب، اگر مى خواهى ثواب شهداى كربلا نصيبت شود هنگامى كه ياد شهداى كربلا را مى كنى بگو: كاش من هم با آنها بودم و از فوز و سعادت بزرگ بهره مند مى گشتم.

پـسر شبيب، اگر مى خواهى كه در بهشت با ما باشى در بالاترين درجه ها و مرتبه ها پـس به حزن و اندوه مـا مـحزون و اندوهناك باش و به خوشحالى و شادى ما شاد و خـوشحال، و ولايت و دوستى ما را بپذير، كه اگر مردى سنگى را دوست خود گيرد و به او تولى جويد خدا در روز قيامت او را با سنگ محشور فرمايد.» (بحارالانوار، جلد44، ص 285 و نفس المهموم، ص 26)

و اما برخی سوال می کنند که چرا گریه بر حسین (ع) این همه اجر و ثواب دارد؟!

پاسخ کوتاه را از زبان عالم ربانی و سالک الی الله، مرحوم آیت الله خوشوقت بشنوید:

 3 نظر

​از مهمان نوازی کوفی ها تا حالا چیزی به گوشت خورده؟

13 مهر 1395 توسط افسر جوان...نوری

از مهمان نوازی کوفی ها تا حالا چیزی به گوشت خورده؟ تا حالا شده دستتو ول کنن بیفتی تو گودال؟؟؟آره یکی هست ، یکی بود که بدعهدی کافران زمانش موجب شد که گودی قتلگاه لبریز ازخون او شودیکی که دوش به دوش خواهرش ، دختر دردانه سه ساله اش، کودک شیر خوار شش ماهه اش از وجود وجون خودش گذشت به امید بیعت باکوفیان غریب نواز، دل سپرد به به کوچه هایی که مسلمشو گذاشتن رفتن .

امام حسین(علیه السلام) رفت تا بگه غیرت  مردانه هست ، شجاعت دلیرانه است …

منبع :

قلم زنی «فاطمه بهیار» یکی از طلاب مدرسه کوثر(س) علی اباد کتول

 1 نظر

ماه تعلیم و مجاهدت...!

13 مهر 1395 توسط افسر جوان...نوری

ماه محرم ماه تعلیم مجاهدت فی سبیل الله به وسیله برترین خلایق - حضرت ابا عبدالله (علیه السلام) است.

مقام معظم رهبری(دام عزه)

 نظر دهید »

چای روضه....

11 مهر 1395 توسط افسر جوان...نوری

چای روضه،صحبتش از چای معمولی جداست
اهل چایی نیستم،این نیتش صرفا شفاست
مانمک پرورده ی این خاندان هستیم و بس
هرکسی سائل شود،اینجا یقینا پادشاست

 1 نظر

آیتم ها

  • حفظ زبان !!!
  • افشاگری_درباره_گناهان❗️
  • اخلاق ناب فرماندهی....
  • سلام مراهم برسان...
  • قرآن کتاب هدایت بشر به سوی کمال است
  • ملاک درک رحمت رحیمی خداوند، تبعیت از امام است
  • ساده ترین راه حاجت گرفتن از جوادالائمه
  • چگونه همنشین خدا شویم؟
  • درجه ای بالاتر از شهادت....!
  • نماز تهجد چیست؟ /آثار و برکات این نماز که از آن بی خبرید

درباره وبلاگ من...

تقدیم به امام زمان(عج) در این وبلاگ از مطالب به روز و مناسبتی بصیرتی و مذهبی باموضوعات مختلف استفاده شده.امیدوارم موردپسند امام عصر(عج)باشد
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس