نگین
از نور چشمم سوال کن! راهی برای شناخت امام و حجت آخرین بود که عقیده ی
شیعیان را تقویت می کرد و دگرمی و آرامش خاطر آنان را فراهم می ساخت.
سعد بن عبدالله قمی برای طرح سوالات و دریافت پاسخ آن ها به محضر امام حسن
عسگری (علیه السلام) شرفیاب می شود.
او دیدار را چنین نقل می کند: چون خواستم سوال کنم امام به فرزندش اشاره کرد،
در این هنگام کودک رو به من کرده فرمود: هرچه می خواهی سوال کن…پرسیدم :
مقصود از کهیعص چیست؟ فرمود: این حروف ، از خبر های غیبی است . زکریا چون
نام های مقدس را بر زبان می آورد ، اندوه و گرفتاری اش بر طرف می شد و وقتی
حسین [علیه السلام] را یاد می کرد، بغض گلویش را می گرفت و مبهوت می شد.
روزی گفت:بارالها چرا وقتی آن چهارنفر را یاد می کنم از نگرانی و اندوه راحت
می شوم و دلم آرام می شود و زمانی که حسین بن علی [علیه السلام] را یاد
می کنم اشکم جاری و ناله ام بلند می شود؟
خداوند ایشان را از داستان کربلا و این حروف که از خبر های غیبی بود آگاه ساخت و
فرمود:« کهیعص»[رمز این داستان است]. «کاف» رمز کربلا و «هاء» رمز هلاکت
خاندان [او] و «یاء» کنایه از نام یزید که جفا کننده به نام حسین است می باشد. و
«عین» اشاره به عطش و تشنگی او دارد و «صاد» نشانه صبر و استقامت امام
حسین است …)).
بعد پرسیدم : ای مولای من چرا مردم برگزیدن امام برای خود منع شده اند؟
فرمود: مقصود تو برگزیدن امام مصلح است یا امام مفسد؟ گفتم: امام مصلح [که
جامعه رااصلاح کند] . فرمود: با توجه به اینکه هیچ کس از درون دیگری آگاه نیست که
به صلاح و درستی می اندیشد یا به فساد و تباهی، آیا احتمال ندارد که برگزیده
مردم، مفسد و اهل تبهکاری باشد؟ گفتم آری امکان دارد . فرمود: علت همین
است.
منبع: