افشاگری_درباره_گناهان❗️
?گناهان هر کدامش آدمى را به سوى دیگرى مىکشاند چون اساس گناه پیروى هواى نفس است و نفس وقتى هواى فلان گناه را مىکند هواى امثال آن را نیز مىکند .
المیزان ، ج4 ، ص77
?گناهان هر کدامش آدمى را به سوى دیگرى مىکشاند چون اساس گناه پیروى هواى نفس است و نفس وقتى هواى فلان گناه را مىکند هواى امثال آن را نیز مىکند .
المیزان ، ج4 ، ص77
دلم گرفته به وسعت دریای بی کران دریای زلال دریای بی ریا دریای آرام ولی دریای دل من خروشان است و گاه
گاهی هم طغیان میکند و مرا بیقرار میکند که قرار بیقراریهای من خداوند است غم مهمان ناخوانده من شده و در
قلبم لانه کرده هرگاه که دلم میگیرد با خدای خودم رازو نیاز میکنم و از او آرامش می خواهم و از او آرامش میگیرم
تنها امیدم در زندگی فقط خداوند است الا به ذکر الله تطمئن القلوب که یاد خداوند آرامش دهنده قلبها است زندگیم
را تا به حال اینطورگذراندم سراسر زندگیم تلخی بود و دردو غم و غصه تمام مدت دوگانگی به همراهش زخم زبان
آرام و قرارم را گرفته اند میدانم در امتحان الهی قرار گرفته ام تمام لحظه های زندگیم را شکر میکنم سالها درد و رنج
را تحمل کرده ام می دانم که زندگی وقف مراد هیچکس تا به حال نبودحالا دیگر نا توان شده ام در خانه نشسته ام
و روزگار میگذرانم تنها نیستم بچه ها دورم هستند ولی تنهایم درد دلم را به روی کاغذ می آورم تا کمی آرام بگیرم
مانند شمع میشوم و می سازم صدایم یک نیستان بیقراریست به هر کس یا علی گفتم مرا سوخت عاشق اگر
میشوی عاشق خداوند شو چون عشقی ماندگار است این عشق ها عشق واهی و زود گذر میباشد
وارد شدم بر کریم،با دستان خالی از حسنات وقلبی تهی از سلامت
گفتم :بسم الله نور،بسم الله نور النور
گفتا:الذی خلق النور من النور،الذی هو مدبر الامور
گفتم:کیستی؟
گفتا:المهدی طاوس اهل جنت
گفتم:چه زیبا سخن می گویی
گفتا:انا ابن دلائل الظاهرات
گفتم:چگونه دربرابر قدوم مبارکتان رکوع کنم
گفتا:ما اسئلکم علیه من اجر ا لا المودة فی القربی
گفتم:این جان فدایتان متاعی که هر بی سر پایی دارد
گفتا:اللهم وال من والا وعاد من عادا
گفتم:مولا جان می خواهم شیرینی وصال را بچشم
گفتا:تا تلخی فراق را نچشی به شیرینی وصال خرسند نمی شوی
گفتم: می خواهمکارهیم رنگ خدایی داشته باشد
گفتا:اگر دائم الحضور باشی کار خدایی کرده ایی
گفتم:در مشکلات غوطه ورم
گفتا:کلید حل مشکلات تضرع در نیمه شب است
گفتم:افضل اعمال کدام است؟
گفتا: به فرموده جدم:انتظار فرج
گفتم :عزیزو علی ای الخلق ولاتری خلق را می بینم ولی تو را نمی بینم
گفتا:غبارا پاک کن تا بینی
منبع:
نرم افزار به سوی ظهور
لقمه حرام چگونه ایمان را نابود می کند؟
مؤمن واقعی، همه هستی و دار وندارش، ایمان اوست و آن را به هیچ بهایی نمیفروشد، اما گاهی، برخی عوامل مانند مال، فرزند و لقمه حرام، ایمان انسان را ناخواسته زایل میکند.
آیه:
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَلَا تَشْتَرُوا بِـَايَتِى ثَمَنًا قَلِيلًا مائده/44
و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید!
آینه:
حکایت؛ شریک بن عبدالله نخعی از دانشمندان معارف اسلامی در قرن دوم بود، مهدی عباسی خلیفه سوم عباسی که از علم و هوش شریک اطلاع داشت، او را به حضور طلبید و اصرار کرد منصب قضاوت را قبول کند. او که میدانست قضاوت در دستگاه طاغوتی عباسیان گناه بزرگی است، قبول نکرد، مهدی عباسی اصرار کرد حال که منصب قضا را قبول نمی کنی، معلم فرزندانش گردد. شریک بن عبدالله به شکلی از زیر بار این پیشنهاد نیز خارج شد و نپذیرفت تا اینکه روزی خلیفه عباسی به وی گفت: من به تو سه پیشنهاد میدهم که حتماً باید یکی از آنها را بپذیری: 1- قضاوت 2- آموزگاری 3- امروز مهمان من باشی و بر سر سفرهام بنشینی.
شریک تأملی کرد، سپس گفت: اکنون که به انتخاب یکی از این سه کار مجبور هستم، ترجیح میدهم که مورد سوم را بپذیرم. خلیفه قبول کرد، به آشپز خود دستور داد، لذیذترین غذاها را آماده کند و از شریک به بهترین وضع ممکن پذیرائی نماید. پس از آماده شدن غذا، شریک که تا آن روز از آن غذاهای لذیذ و گوناگون نخورده بود، با حرص و ولع از آنها خورد، در همین حال یکی از نزدیکان خلیفه گفت: همین روزها شریک هم منصب قضاوت را میپذیرد و هم منصب آموزگاری فرزندان شما را و اتفاقاً همینطور هم شد و او عهدهدار هر دو مقام گردید، از طرف دستگاه عباسی، حقوق و ماهیانه مناسبی برایش معین گردید، روزی شریک با متصدی پرداخت حقوق، حرفش شد، متصدی به او گفت: مگر گندم به ما فروختهای که این همه توقع داری!؟
شریک جواب داد: چیزی به مراتب بالاتر از گندم به شما فروختهام، من دینم را به شما فروختهام!
آری غذای حرام و لقمه ناپاک، آنچنان قلب او را تیره و تار کرد که او به راحتی جزء درباریان دستگاه ظلم گردید و به این ترتیب انسان خوبی بر اثر غذای حرام، دین خود را فروخت و عاقبت به شر شد.1
لقمه کآید از طریق مشتبه خاک خور خاک و بر آن دندان منه
با اقتباس و ویراست از کتاب داستان دوستان
منبع:
پرسش: با نذر و قسم تصمیمات اخلاقی می گیرم. بعد از مدتی، عزمم سست می شودو شکست می خورم. چه کنم؟
پاسخ: یک دقیقه خود را در یاد خدا دیدید،اختیارا خود را منصرف ننمایید، به انصراف و غفلت غیر اختیاری اهمیت ندهید.
منبع:
مشاهده شده در کتاب موعظه خوبان/سید علیرضا ادیانی و حسن ترابی/ص103
زید شحام گفت: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که فرمود:« از شبیخون ها و حملات خداوند در روز و شب بترسید».!
پرسیدم: حمله های خداوند چیست؟ فرمود:« اینکه او بنده اش را در حال معصیت ببیند و بگیرد.»!!!
منبع:
کتاب متن و ترجمه جهاد بانفس از کتاب وسائل الشیعه شیخ حر عاملی،ص 130
خدایا عیدی این هفته ما نادیده گرفتن گناهانمان باشد…
آمین…
چه عواملي در تزكيه نفس نقش دارند؟
عوامل و اسباب متعددي در درون يا برون آدمي وجود دارد كه هريك به نوعي در تزكيه نفس نقش دارد. با توجه به آيات قرآن كريم اين عوامل را مي توان در تزكيه نفس موثر دانست:
1.خداوند: منشأ همه امور خير، خداوند است و تا اراده او به چيزي تعلق نگيرد تحقق آن از سوي بشر امكان پذير نيست، بر اين اساس انسان در همه امور از جمله تزكيه نفس نيازمند عنايت الهي و توفيق اوست و اگر فضل و رحمت خدا نباشد هيچ انساني به تزكيه خود قادر نخواهد بود. «وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»[1] به همين جهت از جمله اسماي الهي كه در روايات و ادعيه ذكر شده «مزكّي» يعني تزكيه كننده است.
2. رهبران الهي: پيامبران ،امامان و اولياي خاص الهي كه منزه از آلودگي اند، به عنوان واسطه فيض الهي و مربي انسان ها از عوامل عمده تزكيه انسان ها به شمار مي روند كه با تلاوت آيات قرآن و بيان احكام الهي و فضايل اخلاقي انسان ها را از آلودگي شرك و گناه و اخلاق رذيله پاك مي كنند. به همين دليل ابراهيم(ع) از خداوند تقاضاي فرستادن پيامبراني مي كند تا نسل او را از آلودگيها پاك كنند: «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ»[2] هم چنين خداوند به موسي فرمان مي دهد كه به سوي فرعون رفته، او را به تزكيه فراخواند: «اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى. فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلَى أَنْ تَزَكَّى»[3]
3.پاي بندي به ايمان و عمل صالح: هرچند خداوند با فرستادن پيامبران و توفيق و عنايت خويش زمينه تزكيه انسان ها را فراهم مي كند؛ ولي اين خود افراد هستند كه با پذيرش آگاهانه و آزادانه دعوت انبيا و پاي بندي به دستورات و مقررات الهي ، خود را از بركات بعثت انبيا برخوردار ساخته، پاكي و تزكيه را براي خود رقم مي زنند. از اين رو قرآن كريم از يك سو بهشت و درجات عالي آنرا براي مومنان و صالحان ثابت مي كند و از سوي ديگر همه آنها را جزاي اهل تزكيه مي داند: «وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى. جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَنْ تَزَكَّى»[4] و اين بدان معناست كه تزكيه بدون ايمان وعمل صالح به دست نمي آيد. با توجه به آيات قرآن و پيوند عميقي كه بين تزكيه و اعمال انسان ها وجود دارد، مي توان گفت عمده ترين فلسفه تشريع عبادات و مكلف ساختن انسان ها، دوركردن آنها از آلودگي ها و رشد و تكامل معنوي آنان است، چنان كه قرآن در آيات بسياري به برخي از عبادات اشاره كرده و آنها را عامل دوري از آلودگي ها دانسته است؛ مانند:
الف.نماز: نماز از جمله عباداتي است كه اگر با آداب و شرايط آن بجا آورده شود باعث جلوگيري از آلوده شدن انسان به گناه مي گردد: «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَر»[5] و هم اورا از گناهاني كه مرتكب شده پاك مي كند: «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ»[6] بر پايه روايتي از پيامبر اكرم(ص) فرمود: «نمازي كه با آداب و شرايط آن اقامه شود گناهان را هم چون برگ خزان مي ريزد.
ب.انفاق در راه خدا: انفاق مال چه واجب و چه مستحب موجب پاك شدن و تطهير قلوب از آلودگي ها و صفات ناپسند همچون بخل و دوستي دنيا مي گردد: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بها»[7] در آيات 18-19 سوره ليل نيز به انفاق در راه خدا و نقش آن در تزكيه اشاره كرده و آنرا از صفات متقين دانسته است: «وَسَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى. الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى»[8] در روايات نيز بر تاثير انفاق در تزكيه و محو گناهان تاكيد شده است؛ از جمله پيامبر اكرم(ص) فرمود: « هركس خانواده مسلماني را يك شبانه روز پذيرايي كند خداوند گناهان او را محو مي كند.»[9]
به نقل از شهر خبر
پي نوشت:
[1] . و اگر فضل و رحمت الهي به سراغ شما نمي آمد احدي از شما هرگز پاك نمي شد ولي خداوند هر كه را بخواهد تزكيه مي كند و خدا شنوا و دانا است. نور،21
[2] . پروردگارا! در ميان آنها پيامبري از خودشان مبعوث كن، تا آيات تو را بر آنها بخواند، و آنها را كتاب و حكمت بياموزد و پاكيزه كند. بقره،129
[3] . به سوي فرعون برو كه طغيان كرده است. و به او بگو: آيا مي خواهي پاكيزه شوي ؟ نازعات، 17-18
[4] . و هر كس مؤ من باشد و عمل صالح انجام داده باشد در محضر او حاضر شود درجات عالي براي اوست. باغ هاي جاويدان بهشت كه نهرها از زير درختانش جاري است هميشه در آن خواهند بود و اينست پاداش كسي كه خود را پاك كند! طه،75-76
[5] . و نماز را بر پا دار كه نماز (انسان را) از زشتي ها و منكرات باز مي دارد.عنكبوت،45
[6] . نماز را در دو طرف روز و اوائل شب برپا دار، چرا كه حسنات، سيئات (و آثار آنها را) بر طرف مي سازند. هود، 114
[7] . از اموال آنها صدقه اي (زكات) بگير تا به وسيله آن آنها را پاك سازي و پرورش دهي. توبه،103
[8] . و به زودي باتقواترين مردم از آن دور داشته مي شود. همان كس كه مال خود را (در راه خدا) مي بخشد تا تزكيه نفس كند.
[9] . دائره المعارف قرآن كريم، مركز فرهنگ و معارف قرآن ،بوستان كتاب، قم، 1382،ج7،ص502-500
حضرت موسی به خداوندگفت:خدایا حال دوستِ شهیدم،چگونه است؟فرمود:در جهنم است؛موسی(ع)پرسید:خدایا مگر وعده ندادی که شهید با اولین قطره خونش به بهشت می رود و گناهانش آمرزیده می شود. خداوندگفت:بله اما دوست تو اصرار به آزردن پدر و مادرش داشت و عمل کسی که بر پدر و مادرش ستم کند قبول نمی کنم،حتی با شهادت.
منبع:
مستدرک الوسائل/ج15/ص119
صبح زود همین که از خانه بیرون زد گفت :
مسابقه می دیم از الان تا شب
در همین وقت ، چشمش به دختری که از سر کوچه می آمد افتاد
نگاهش را کج کرد و به شیطان گفت :
فعلا یک هیچ - به نفع من…
منبع: وبلاگ جملات زیبا، عارفانه
مکالمه(پیامکی)منو دوستم همین الان یهویی!!!
-سلام عزیزم.چیکار کنم؟؟؟
-علیک سلام.براچی؟!!!
-که گناه نکنم….خسته شدم همش یادم میره!
-میدونی چیه واسه گناه نکردن نیاز به تذکره، واسه همین میگن ذکر بگو و دائم الذکر باش دیگه!توجه کردی که هم خانواده اند؟هردوشون یعنی یادآوری…یادم نره و یقین داشته باشم که یه بزرگی(بزرگ ترین وجود عالم) واقعا الان داره نگام میکنه«الم یعلم بان الله یری؟؟؟» و منتظره ببینه کی قراره بالاخره بنده اونم بشم و از بندگی شیطان دربیام!!!
یادت نره عشق واقعی فقط و فقط یعنی عشق خدا به بندهاش.آره یه راه که گناهکار گناه نکنه اینه که بفهمه خدا چقد دوسش داره…یادت نره ازش بخوایی که بهش نزدیک بشی چون صداتو حتما میشنوه توکل هم یعنی همین…بدونی خدا حواسش بهت هست…سر کلاس اون حدیث قدسی رو یادته؟…اگه بندهای گناه کارم بدونن چقد مشتاق بازگشت اونا هستم از شدت شوق میمیرن!!!
قشنگ بهش فکر کن…ما لازمش داریم بهش اما اون منتظر ماست
کاش اینا رو بفهمیم و بهشون ایمان پیدا کنیم…اینطوری گناه نمیکنیم…
خدایا منو ببخش که متوجه نگاهات نشدم
ببخش که انقد تو عشقای مجازی گیر کردم که عشق حقیقیتو نادیده گرفتم…
الهی العفو
عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد میکنیم.
بعد از گذشت چند ساعت به کلاه برداری!!!!
بعد از چند روز به دوستی!
بعد از چند ماه به همکاری!
بعد از چند سال به همسایه ای!
اما بعد از یک عمر! به خدا اعتماد نمیکنیم…!